فیک عاشقتم (پارت اخر ۹)

_ چطور میخواید اشک منو نبینید وفتی خودتون باعثش میشید

^ سرباز

^ ق قربان کشور مینگ حمله کرده

& چه چی چرا ؟؟؟

^ بانو بیاید با من ببرمتون جای امن

_ باشه

^ فقط اونجا شلوغه بچه ها اینا هم اونجا هستن

_ مهم نیست بریم



ا/ت ویو



پرش زمانی به بعد جنگ



ما باختیم مارو بردن دارن برده میکنن


_ ته تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی؟

+ بانوی من

_ هیس من دیگه بانوی تو نیستم فقط یه برده ام


منو بردن دیگه نفهمیدم چیشد

تا اینکه دیگه داشتم خونه تمیز میکردم

× هی چرا اینجوری تمیز میکنی


صداش آشنا بود

من با بچه گیم فرق زیادی کرده بودم

برگشتم نه نه او اون جیهوپ بود

پاشدم

_ دو دو شمن لحظه ای

× چه چییییچ؟؟

× تویی

_ اره

صدایی از اونور اومد

برده های ۱۴ به بالا
برن سالن اصلی


منم رفتم


* پسرا بیاید

* هرکدوم فقط یه دختر


_ ت ت تهیونگ

+ من اینو انتخاب می‌کنم




سالها بعد




من و ته از اونجا فرار کردیم یه زندگی عالی داریم من امروز زایمان میکنم