سونیک و ناین و شدو پرایم
سونیک و ناین و شدو پرایم
ف دوم پارت 4
از زبان ناین
شدو منو گذاشت زمین و دستمو گرفت و رفتیم داخل مغازه
شدو : من و نامزدم میخوایم لباس عروس و داماد بگیریم
خانم فروشنده: بله بفرمایید این بر خانم
بعد من رفتم یه لباس الماسی توری پوشیدم و اومدم بیرون
شدو زیاد بهش نمی اومد که خوشش اومده باشه
شدو : زیاد بهت برازنده نیس
منم رفتم و یه لباس عروس پوشیده با یه کت سفید کوتاه پوشیدم و دوباره اومدم
شدو اصلا خوشش نیومد
شدو : نه
منم رفتم و یه لباسی با دامن پری دریایی پوشیدم و اومدم
شدو : نع
از زبان شدو
من رفتم سمت خانم فروشنده و در گوشی بهش گفتم : یه لباس عروسی برای نامزدم میخوام که مدل پری باشه
از زبان ناین
نفهمیدم که شدو چی گفت که من رفتم و دیدم و یه لباس پری ای که بال داشت پوشیدم
اومدم بیرون
شدو داشت چشاش برق میزد و اومد جلوم
شدو: این عالیه
من : فک نکنم که بهم بیاد
شدو : نه خیلیم بهت میاد
بعد شدو رفت و یه کت و شلوار پادشاهی پوشید و پول لباسارو داد
بعد من لباسمو دراوردم و لباس خودمو پوشیدم
شدو هم همینطور
بعد باهم رفتیم بیرون
شدو منو بازم مثل نینی بلند کرد و که یهو دیدم که رسیدیم به یه عروسی که روی تابلو زده بود عروسی ناین و شدو
منم اشک زوق ریختم
بعد من رفتم به یه اتاقم
اون عروسی بدون سقف بود و تو حیاط خوابگاه بود
شدو هم اومد تو اتاق اومد پیشم
من اون موقع لخت بودم که یهو دیدم اون اومده و سرخ شدم
شدو یهو شیطون شد و پستونمو* شروع کرد به لیسیدن
منم داشتم میخندیدم
بعد شدو رو دیدم که رفت پایین پام و شرتمو* دراورد و شروع کرد به لیسیدن کصم* منم داشتم اوم اوم میکردم و میخندیدم
هر زمان هم داشتم پایین تنمو تکون میدادم که ولم کنه که بعد ۴ دقیقه ولم کرد و پیش من لخت شد منم خیلی سرخ شدم
بعد کت و شلوار دامادیشو پوشید منم لباس عروسمو پوشیدم و یه شلوارک پوشیدم تا اندام خصوصیم دیده نشه
بعد رفتیم بیرون همه شروع کردن به دست زدن
بعد نشستیم روی صندلی های جدا
بعد عاقد اومد و کتاب قرانشو باز میکنه
عاقد : با یاد و نام خدا خانم تیلز ناین ایا میخواهید که همسر شدو خارپشته شید
من با فریاد و خنده : بلههه ههه
عاقد: شدو خارپشته ایا میخواهید که تیلز ناین رو به همسری خود قبول کنید
شدو با داد : بله
شاهدای من تیلز و امی بودن و شاهدای شدو روژ و ناکلز بودن
عاقد : شاهدان ایا مایلید که این ها زن و شوهر هم شوند
شاهدا : بله
بعد دفتر عقدمونو میارن و من و شدو و شاهدا امزا کردیمو من و شدو هم دیگه رو بوس کردیم و همه دست جانانه زدن و شدو حلقه ی ازدواج رو میکنه توی دوست چپم
ادامه به زودی
نویسنده : نظرتون چیه دوستان
ف دوم پارت 4
از زبان ناین
شدو منو گذاشت زمین و دستمو گرفت و رفتیم داخل مغازه
شدو : من و نامزدم میخوایم لباس عروس و داماد بگیریم
خانم فروشنده: بله بفرمایید این بر خانم
بعد من رفتم یه لباس الماسی توری پوشیدم و اومدم بیرون
شدو زیاد بهش نمی اومد که خوشش اومده باشه
شدو : زیاد بهت برازنده نیس
منم رفتم و یه لباس عروس پوشیده با یه کت سفید کوتاه پوشیدم و دوباره اومدم
شدو اصلا خوشش نیومد
شدو : نه
منم رفتم و یه لباسی با دامن پری دریایی پوشیدم و اومدم
شدو : نع
از زبان شدو
من رفتم سمت خانم فروشنده و در گوشی بهش گفتم : یه لباس عروسی برای نامزدم میخوام که مدل پری باشه
از زبان ناین
نفهمیدم که شدو چی گفت که من رفتم و دیدم و یه لباس پری ای که بال داشت پوشیدم
اومدم بیرون
شدو داشت چشاش برق میزد و اومد جلوم
شدو: این عالیه
من : فک نکنم که بهم بیاد
شدو : نه خیلیم بهت میاد
بعد شدو رفت و یه کت و شلوار پادشاهی پوشید و پول لباسارو داد
بعد من لباسمو دراوردم و لباس خودمو پوشیدم
شدو هم همینطور
بعد باهم رفتیم بیرون
شدو منو بازم مثل نینی بلند کرد و که یهو دیدم که رسیدیم به یه عروسی که روی تابلو زده بود عروسی ناین و شدو
منم اشک زوق ریختم
بعد من رفتم به یه اتاقم
اون عروسی بدون سقف بود و تو حیاط خوابگاه بود
شدو هم اومد تو اتاق اومد پیشم
من اون موقع لخت بودم که یهو دیدم اون اومده و سرخ شدم
شدو یهو شیطون شد و پستونمو* شروع کرد به لیسیدن
منم داشتم میخندیدم
بعد شدو رو دیدم که رفت پایین پام و شرتمو* دراورد و شروع کرد به لیسیدن کصم* منم داشتم اوم اوم میکردم و میخندیدم
هر زمان هم داشتم پایین تنمو تکون میدادم که ولم کنه که بعد ۴ دقیقه ولم کرد و پیش من لخت شد منم خیلی سرخ شدم
بعد کت و شلوار دامادیشو پوشید منم لباس عروسمو پوشیدم و یه شلوارک پوشیدم تا اندام خصوصیم دیده نشه
بعد رفتیم بیرون همه شروع کردن به دست زدن
بعد نشستیم روی صندلی های جدا
بعد عاقد اومد و کتاب قرانشو باز میکنه
عاقد : با یاد و نام خدا خانم تیلز ناین ایا میخواهید که همسر شدو خارپشته شید
من با فریاد و خنده : بلههه ههه
عاقد: شدو خارپشته ایا میخواهید که تیلز ناین رو به همسری خود قبول کنید
شدو با داد : بله
شاهدای من تیلز و امی بودن و شاهدای شدو روژ و ناکلز بودن
عاقد : شاهدان ایا مایلید که این ها زن و شوهر هم شوند
شاهدا : بله
بعد دفتر عقدمونو میارن و من و شدو و شاهدا امزا کردیمو من و شدو هم دیگه رو بوس کردیم و همه دست جانانه زدن و شدو حلقه ی ازدواج رو میکنه توی دوست چپم
ادامه به زودی
نویسنده : نظرتون چیه دوستان
- ۲.۲k
- ۲۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط