مشای الاربعین سال که سرد بود و اورکت و کلاه و ژاکت و

مشایة الاربعین سال ۹۵ که سرد بود و اورکت و کلاه و ژاکت و پتو مسافرتی همراهمون بود.
از خستگی سرمو گذاشتم بودم و خوابم برده بود .
بخاطر شلوغی راه معمولا شبها تا صبح راه می‌رفتیم اینجا خوابم گرفته بود دیگه توان نداشتم راه برم سرمو گذاشتم رو کوله خانمم و خوابم برده خانم ازم عکس گرفته ...




#جامونده
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
دیدگاه ها (۱)

قافله رفت و من نرسیدم... 😭#ملت_حسین_به_رهبری_حسین #حب_الحسین...

بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارددلی چون جابر اندر جستجوی کر...

محی الاموات من!تو حتیبا صدای راننده تاکسی هم منو زنده میکنی!...

حرم هوات زده به سرم😭#ملت_حسین_به_رهبری_حسین #حب_الحسین_یجمعن...

Name: Lost heart Part: ⑤ویو اِریکارفتم سمت داداشم و اینا داش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط