برادر بی رحم من
برادر بی رحم من💔🥀🖤
💫part ۴
ویو یورا:
با حس سنگینی روی چشمام بیدار شدم یهو یاد اتفاقات دیشب افتادم و زدم زیر گریه اخه من چندسالمه مگه چرا باید از داداشم که عاشقشم کتک بخورم چرا منو نیزنه مگه چیکارش کردم ولی بیخیال دست خودش نیست سادیسم داره اون هر کاری کنه من ازش متنفر نمیشم ولی بهتره نزدیکش نرم داشتم از شدت درد میمردم یهو یکی در زد
&بله
✓سلام صبحتون بخیر
&سلام صبح توئم بخیر
✓مرسی حالتون خوبه؟
&بدنم درد میکنه
✓میدونم دیدم که ارباب جقدر کتکتون زدن
&خیلی حالم بده
✓میخواید دوباره پانسمانتون ذو عوض کنم؟
&لازم نیی ولی کی زخمای منو پانسمان کرده؟
✓راستش من
&ازت ممنونم
✓خواهش میکنم لطفا بیایید پایین برای قبحونه ارباب منتظرتونن
&چ چی؟ نه نه نه
✓چرا
&من ازش میترسم نمیام پایین
✓ولی خودشون دستور دادن من الان چیکار کنم
&بهش بگو حالم بده و نمیتونم بیام
✓ولی نمیسه
&من جرئت ندارم ببام پایین
✓خواهش میکنم خانم بیایید چیزی نمیشه
&اگه نیام عصبی میشه؟
✓اره البته
&باشه میام
✓افرین شما اماده شید بعدش بیاید
&اوکی
ویو یونگی:
سولی رو فرستادم تا یورا رو بیاره پایین میدونم دیشب زیادی تند رفتم بخاطر سادییمم بود ولی خودمم یجورایی پشیمون بودم منتظرش نشسته بودم دیدم داره میاد پایین نمیتونستم چشممو ازش بردارم خیلی خوشگل بود تا حالا هیچ دختری به این خوشگلی ندیده بودم یهو با صداش به خودم اومدم
&داداش
"ب بله
&حالتون خوبه
" اره خوبم یورا بشین
&چشم
"یورا
&بله
" چرا ارایش کردی؟
&من که ارایش نکردم
"واقعا؟(تعجب)
&البته من ارایش نمیکنم
" پس خیلی خوشگلی
&مرسی داداش (لبخند)
"خواهش میکنم ببین یچیزی رو باید بهت بگم
&بفرمایید
" بابت ماجرای دیشب متاسفم
&اهمیت نداره داداش درکتون میکنم ولی قسم میخورم من خبلی وقته با اون کات کردم و دیکه هم سمت پسری نرفتم
"قبل کات باهاش رابطه داشتی
&ممظورتون چیه
" رابطه جنسی
&البته که نه داداش هیچ وقت نذاشتم کسی بهم دست بزنه
"خوبه صبحونتو بخور
&چشم (بغض)
" چیزی شده؟
&نه نه چیزی نیس
"بهم بگو چیشده (دستاشو میگیره)
&داداش بازوم خیلی درد میکنه نمیتونم درست تکونش بدم (گریه)
" اخی بخاطر دیشبه بعد صبحونه برات پماد میزنم فقط امیدوارم نشکسته باشه
&باشه ولی من چطوری صبحونمو بخورم
"من بهت کمک میکنم
(یورا رو بغل میکنه و میذاره رو پاهاش و اروم بهش لقمه میده🤣) (مرده ایده های دوستمم)
&داداش من بچه نیستم که
" خودت نمیتونی بخوری الانم کمتر حرف بزن غذاتو بخور
&چشم (کیوت)
"یورا
&بله (کیوت)
" خیلی ناز و کیوتی
&ملسی داداشی
"خواهش میکنم (بوسش میکنه)
ادامه دارد.....
حمایت کنید تروخدا من الان باید برم سر کلاس انلاین بقیش رو اگر شد امروز میذارم❤
💫part ۴
ویو یورا:
با حس سنگینی روی چشمام بیدار شدم یهو یاد اتفاقات دیشب افتادم و زدم زیر گریه اخه من چندسالمه مگه چرا باید از داداشم که عاشقشم کتک بخورم چرا منو نیزنه مگه چیکارش کردم ولی بیخیال دست خودش نیست سادیسم داره اون هر کاری کنه من ازش متنفر نمیشم ولی بهتره نزدیکش نرم داشتم از شدت درد میمردم یهو یکی در زد
&بله
✓سلام صبحتون بخیر
&سلام صبح توئم بخیر
✓مرسی حالتون خوبه؟
&بدنم درد میکنه
✓میدونم دیدم که ارباب جقدر کتکتون زدن
&خیلی حالم بده
✓میخواید دوباره پانسمانتون ذو عوض کنم؟
&لازم نیی ولی کی زخمای منو پانسمان کرده؟
✓راستش من
&ازت ممنونم
✓خواهش میکنم لطفا بیایید پایین برای قبحونه ارباب منتظرتونن
&چ چی؟ نه نه نه
✓چرا
&من ازش میترسم نمیام پایین
✓ولی خودشون دستور دادن من الان چیکار کنم
&بهش بگو حالم بده و نمیتونم بیام
✓ولی نمیسه
&من جرئت ندارم ببام پایین
✓خواهش میکنم خانم بیایید چیزی نمیشه
&اگه نیام عصبی میشه؟
✓اره البته
&باشه میام
✓افرین شما اماده شید بعدش بیاید
&اوکی
ویو یونگی:
سولی رو فرستادم تا یورا رو بیاره پایین میدونم دیشب زیادی تند رفتم بخاطر سادییمم بود ولی خودمم یجورایی پشیمون بودم منتظرش نشسته بودم دیدم داره میاد پایین نمیتونستم چشممو ازش بردارم خیلی خوشگل بود تا حالا هیچ دختری به این خوشگلی ندیده بودم یهو با صداش به خودم اومدم
&داداش
"ب بله
&حالتون خوبه
" اره خوبم یورا بشین
&چشم
"یورا
&بله
" چرا ارایش کردی؟
&من که ارایش نکردم
"واقعا؟(تعجب)
&البته من ارایش نمیکنم
" پس خیلی خوشگلی
&مرسی داداش (لبخند)
"خواهش میکنم ببین یچیزی رو باید بهت بگم
&بفرمایید
" بابت ماجرای دیشب متاسفم
&اهمیت نداره داداش درکتون میکنم ولی قسم میخورم من خبلی وقته با اون کات کردم و دیکه هم سمت پسری نرفتم
"قبل کات باهاش رابطه داشتی
&ممظورتون چیه
" رابطه جنسی
&البته که نه داداش هیچ وقت نذاشتم کسی بهم دست بزنه
"خوبه صبحونتو بخور
&چشم (بغض)
" چیزی شده؟
&نه نه چیزی نیس
"بهم بگو چیشده (دستاشو میگیره)
&داداش بازوم خیلی درد میکنه نمیتونم درست تکونش بدم (گریه)
" اخی بخاطر دیشبه بعد صبحونه برات پماد میزنم فقط امیدوارم نشکسته باشه
&باشه ولی من چطوری صبحونمو بخورم
"من بهت کمک میکنم
(یورا رو بغل میکنه و میذاره رو پاهاش و اروم بهش لقمه میده🤣) (مرده ایده های دوستمم)
&داداش من بچه نیستم که
" خودت نمیتونی بخوری الانم کمتر حرف بزن غذاتو بخور
&چشم (کیوت)
"یورا
&بله (کیوت)
" خیلی ناز و کیوتی
&ملسی داداشی
"خواهش میکنم (بوسش میکنه)
ادامه دارد.....
حمایت کنید تروخدا من الان باید برم سر کلاس انلاین بقیش رو اگر شد امروز میذارم❤
- ۸۶۶
- ۱۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط