آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی

آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی

کی بود؟کجا رفت؟چرا بود و چرا نیست


#شهریار
دیدگاه ها (۰)

چشمه سار درون او وه چه زلال است

باریکه ای آبی را یافتم برای آرمیدن

من، تو را می‌نوشتموقتی که همه فکر می‌کردندشعر می‌نویسم #جمال...

بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خوابآورد آتشی که نمیرد به هیچ ...

در طریق عشق‌بازی، امن و آسایش بلاستریش باد آن دل، که با درد ...

میان نفسهایت مرا حبس کن! بی تو بودن را بلد نیستم..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط