ادامه تک پارتی سرو

ادامه تک پارتی سرو

تصمیم گرفتم گشادی رو کنار بذارم و بیام ادامش رو بنویسم

ا/ت: باشه. خب نقشه ای داری؟

سرو: اوممم بذار فکر کنم...آها گوشت رو بیار

و شروع کردین به پچ پچ کردن دم گوش هم من نشنیدم چی گفتین😒😑

ا/ت پرید هوا: این نقشه خیلی خوبه بیا شروع کنیم.

سرو کمد رو باز کرد و ا/ت رو صدا زد

سرو:ا/ت شکر و چسب مایع اینجاس😈

ا/ت: اکلیل هم اینجاس 😈 ای وای سرو ساعت رو ببین کلاس دیر میشه زود باش

سرو: ای وای

چسب و اکلیل رو برداشتین رفتین سر کلاس

سرو:ا/ت زود باش باکوگو هنوز نیومده ! بیا شروع کنیم😈‌

نکته مهم: اینجا ا/ت پشت باکوگو میشینه میدوریا هم پشت ا/ت.

ا/ت چسب رو ریخت رو صندلی باکوگو(نویسنده: ا/ت عزیزم می‌خوای بمیری؟)
اکلیل هم گذاشت رو میزش

میدوریا: ا/ت چان چرا رو صندلی کاچان چسب ریختی.

ا/ت: با سرو نقشه چیدیم یکم کرم بریزیم.

کیریشیما: ولی ا/ت چان اگه باکوگو بفهمه کار شماست بیچاره می شید

سرو: اینم نکته ظریفی بودا ا/ت

ا/ت: باکوگو اومد! متفرق شید

باکوگو از خدا بی خبر اومد نشست رو صندلی(خدا بهشون رحم کنه)

سرو آماده فراره،ا/ت در ظرف اکلیل رو باز کرد و ریخت رو سر باکوگو

باکوگو: نفله پس تنت میخواره

میدوریا: کاچان آروم باش

باکوگو: شینهههههه بروکلی نفله

میدوریا:🥲

باکوگو: تا سه ثانیه وقت فرار داری یک...دو...

سرو: ا/ت فقط فرار کن بیرون از کلاس

باکوگو: و سه

بعد از چند دقیقه جنگ و دعوا آیزاوا اومد باکوگو رو که اون شکلی دید در رو بست و رفت و شما ها موندین با یه باکوگوی اکلیلی ولی من برام سواله که شما ها روی صندلی باکوگو چسب ریختین. باکوگو چه جوری بدون پاره شدن شلوارش بلند شد؟