سناریو درخواستی شیپ باجی و ات
🖤💛سناریو درخواستی شیپ باجی و ا/ت💛🖤
🖤💛موضوع:اگه پیامی که براش اومده رو بخونی💛🖤
part:2
🖤💛نسبت:باجی دوست پسرتونه💛🖤
🖤💛نکته:شما و باجی هم خونه اید💛🖤
~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~
(ا/ت رفت جلوی باجی)
ا/ت:این کیه؟ها؟
(ا/ت پیام رو به باجی نشون داد)
باجی:بده به من ببینم.
(ا/ت گوشیه باجی رو داد بهش)
(باجی پیام رو خوند و یه تک خنده ای کرد)
ا/ت:چیه؟چرا میخندی؟
(باجی گوشی رو داد به ا/ت)
باجی:پیام رو کامل خوندی؟
ا/ت:نه.
باجی:حتی ندیدی از طرف کیه؟
ا/ت:نه.
باجی:خب.حالا بیا کل پیام رو بخون و ببین از طرف کیه.
ا/ت:باشه.
(ا/ت کل پیام رو خوند)
پیام:ددی جونمممممم.چرا نمیای خونه.مگه قرار نبود امروز باهم بریم شهربازی؟
باجی سان،اگر یه روز ا/ت چان این پیام رو براتون بفرسته شما چیکار میکنید؟
(پیام از طرف چیفویو بود)
(ا/ت با ناراحتی و پشیمونی سرش رو گرفت پایین)
باجی:حالا فهمیدی بهت خیانت نکردم پیشی کیوتم؟
(ا/ت به نشونه تأیید سرش رو تکون داد ولی حرفی نزد)
(باجی صورت ا/ت رو تو دستاش قاب کرد و آورد بالا و یه بوس کوچولو رو لبای ا/ت کاشت)
(ا/ت هنوز پشیمون بود و سرش رو پایین گرفته بود)
باجی:نگران نباش پیشی کیوتم.من میبخشمت.ولی باید حواست باشه که دیگه هیچ وقت به آدم ها تهمت نزنی و زود قضاوتشون نکنی.
(ا/ت با شنیدن حرف باجی چشماش برق زد)
ا/ت:واقعا باجی🥹.
باجی:معلومه پیشی کیوتم.راستی.
ا/ت:چی شده؟
باجی:تو من رو زود قضاوت کردی و بهم تهمت زدی.
ا/ت:خب که چی؟
باجی:پس باید تنبیه بشی.
ا/ت:چیییی.لطفا الان نه.
(باجی ا/ت رو براید استایل بغل کرد و بردش توی اتاق)
ا/ت:باجییییی.لطفا بزارم زمین.
باجی:دیگه خیلی دیر شده بیبی.
(افسانه ها میگن که بعد از اون شب ا/ت دوقلو حامله شده و باجی هم دوتا تخت شکونده)
~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆
🖤💛پایان💛🖤
🖤💛نظرتون رو تو کامنت ها بهم بگید💛🖤
🖤💛اگر جزئیات اون شب رو میخواید تو کامنت ها بهم بگید💛🖤
🖤💛همین دیگه💛🖤
🖤💛جانهههههههه💛🖤
🖤💛موضوع:اگه پیامی که براش اومده رو بخونی💛🖤
part:2
🖤💛نسبت:باجی دوست پسرتونه💛🖤
🖤💛نکته:شما و باجی هم خونه اید💛🖤
~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~
(ا/ت رفت جلوی باجی)
ا/ت:این کیه؟ها؟
(ا/ت پیام رو به باجی نشون داد)
باجی:بده به من ببینم.
(ا/ت گوشیه باجی رو داد بهش)
(باجی پیام رو خوند و یه تک خنده ای کرد)
ا/ت:چیه؟چرا میخندی؟
(باجی گوشی رو داد به ا/ت)
باجی:پیام رو کامل خوندی؟
ا/ت:نه.
باجی:حتی ندیدی از طرف کیه؟
ا/ت:نه.
باجی:خب.حالا بیا کل پیام رو بخون و ببین از طرف کیه.
ا/ت:باشه.
(ا/ت کل پیام رو خوند)
پیام:ددی جونمممممم.چرا نمیای خونه.مگه قرار نبود امروز باهم بریم شهربازی؟
باجی سان،اگر یه روز ا/ت چان این پیام رو براتون بفرسته شما چیکار میکنید؟
(پیام از طرف چیفویو بود)
(ا/ت با ناراحتی و پشیمونی سرش رو گرفت پایین)
باجی:حالا فهمیدی بهت خیانت نکردم پیشی کیوتم؟
(ا/ت به نشونه تأیید سرش رو تکون داد ولی حرفی نزد)
(باجی صورت ا/ت رو تو دستاش قاب کرد و آورد بالا و یه بوس کوچولو رو لبای ا/ت کاشت)
(ا/ت هنوز پشیمون بود و سرش رو پایین گرفته بود)
باجی:نگران نباش پیشی کیوتم.من میبخشمت.ولی باید حواست باشه که دیگه هیچ وقت به آدم ها تهمت نزنی و زود قضاوتشون نکنی.
(ا/ت با شنیدن حرف باجی چشماش برق زد)
ا/ت:واقعا باجی🥹.
باجی:معلومه پیشی کیوتم.راستی.
ا/ت:چی شده؟
باجی:تو من رو زود قضاوت کردی و بهم تهمت زدی.
ا/ت:خب که چی؟
باجی:پس باید تنبیه بشی.
ا/ت:چیییی.لطفا الان نه.
(باجی ا/ت رو براید استایل بغل کرد و بردش توی اتاق)
ا/ت:باجییییی.لطفا بزارم زمین.
باجی:دیگه خیلی دیر شده بیبی.
(افسانه ها میگن که بعد از اون شب ا/ت دوقلو حامله شده و باجی هم دوتا تخت شکونده)
~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆
🖤💛پایان💛🖤
🖤💛نظرتون رو تو کامنت ها بهم بگید💛🖤
🖤💛اگر جزئیات اون شب رو میخواید تو کامنت ها بهم بگید💛🖤
🖤💛همین دیگه💛🖤
🖤💛جانهههههههه💛🖤
- ۶.۵k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط