عاره عشنگم
خب من تولد گرفته بودم و میکو و لیام رو هم دعوت کرده بودم با خوانوادم و بصتام که فقط لیام و میکو بودن
ما تولد گرفتیم کیک خوردیم بعدش چون من خیلی کرم دارم برف شادی برداشتم پاشیدم رو سر لیام و میکو لیام که با برف شادی یکی شده بود بعد منو با برف شادی یکی کردن کلا خیلی خوش گذشت بعد منو دختر خالم کوچیکه و میکو و لیام رفتیم اتاقم اولش منچ بازی کردیم با دختر خالمو میکو و لیام بعد دختر خالم رفت خونشون لیام نظر داد اسکویید گیم باری کنیم که همو میزدن بعد چراغارو خاموش کردیم خونه هنوز روشن بود همو زدیم بعد که برقا خاموش بود نشستیم چیزای ترسناک گفتیم بعد صبر یک نفر تموم شد نشست پا گریه منم شروع کردم دلداری و گریه کردم خیلی قیافش وقتی گریه میکرد کیوت بود ولی خب بگذریم بعد اونا از ساعت ۴ تا ۸ خونمون بودم خیلی خوش گذشت ناموصا هنوز کادوهاشونو دارم خلاصه خوب بود و عالی جاتون خالی بود
ما تولد گرفتیم کیک خوردیم بعدش چون من خیلی کرم دارم برف شادی برداشتم پاشیدم رو سر لیام و میکو لیام که با برف شادی یکی شده بود بعد منو با برف شادی یکی کردن کلا خیلی خوش گذشت بعد منو دختر خالم کوچیکه و میکو و لیام رفتیم اتاقم اولش منچ بازی کردیم با دختر خالمو میکو و لیام بعد دختر خالم رفت خونشون لیام نظر داد اسکویید گیم باری کنیم که همو میزدن بعد چراغارو خاموش کردیم خونه هنوز روشن بود همو زدیم بعد که برقا خاموش بود نشستیم چیزای ترسناک گفتیم بعد صبر یک نفر تموم شد نشست پا گریه منم شروع کردم دلداری و گریه کردم خیلی قیافش وقتی گریه میکرد کیوت بود ولی خب بگذریم بعد اونا از ساعت ۴ تا ۸ خونمون بودم خیلی خوش گذشت ناموصا هنوز کادوهاشونو دارم خلاصه خوب بود و عالی جاتون خالی بود
۲.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.