چند جرعه غزل بود و منو حسرت دیدار

✅ 💯 ✍ چند جرعه غزل بود و منو حسرت دیدار
هم صحبت من جای تو شد عکس به دیوار

شب بود و نوازشگر من دست خیالات
شعری ز تو در گوشه ی دفتر شده نم دار

بغضی به گلو نشسته و ساکت و آرام
هم ناله ی این نیمه شبم ناله ی گیتار

سو سو بزند ستاره و ماه چه دلگیر
از سوز دلم اشک نشسته است به رخسار

در فکر تو بودم که نمازم به قضا رفت
از بس که دلم بود به یاد تو گرفتار ویرانه شدم یاد تو امشب به سرم ریخت
ویرانه تر از بم شده بودم من هم انگار

از صبر شده خسته دگر سنگ صبورم
از زندگیم دلخوشی و خنده طلبکار ✅ 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂 🍀 🍁 🍂
دیدگاه ها (۱)

کاش یکی باشدمسلط به دوست داشتنبا پیش فرضِ ماندنآنقدر که اضاف...

فکر نمیکردم حال پاییز آنقدر خـــــــراب شودکه به حال هـــــو...

┅✶❤ ✶┅ •❥● درویش فقیریم و در این گوشه دنیابا نیک و بد خلق جه...

#حداقل مواظبِ قهوه ات باش که از دهان نیفتد...من یک بار از چش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط