دختر کیم ...
دختر کیم ...
پارت دوازده
__________
ویو نامجون
_تو کی هستی؟؟
#من؟!...من پارک سوجون هستم ...دنبال کیم ا.ت میگردم که چند روز پیش از خونه من دزدیده شدند و...فکر میکنم باید تو خونه شما باشند
_هه...چرا باید یه نفر که دزدیده شده تو خونه من باشه ؟!...برید بیرون لطفا ...
#...بهتون که گفتم آقای کیم ...طبق چیز هایی که من به دست آوردم ...خانم کیم باید اینجا باشند ...
نگاهی به اطراف انداخت
#مگر اینکه کشتیدش یا...بعد از اینکه ازش استفاده کردید انداختیدش بیرون ...نه؟!
_نه ...من هیچکدوم از این کار ها رو نکردم
#پس یعنی شما خانم کیم رو میشناسید
_اره ...میشناسم
#چه نسبتی داره با شما؟!
_زنمه ...حالا برو بیرون از خونه
سوجون نیشخندی زد و از خونه بیرون رفت ...
بعد از اینکه از عمارت خارج شد لبخندی زد
#تمام شد ...
به گوشیش نگاه کرد
دستگاه ظبط صورت رو دقیقا زیر میز گذاشته بود و صداش رو میشنید
_گفتی ا.ت کجاست ؟!
&خونه آقای مین
#آقای مین؟!
فلش بک به گذشته
ات:من پیش شخصی به اسم مین یونگی زندگی میکردم ...وقتی که خونه آتیش گرفت ...یونگی بهم کمک کرد
#یونگی؟!
ات:آره ....یونگی دوست صمیمی برادرم بود که با هم تو تیم والیبال بودیم ...بعد از اینکه برادرم به طرز عجیبی کشته شد ...یونگی همه جا حواسش به من بود
#کشته شد؟!
ات:برادرم میدونست قراره اون روز بمیره به خاطر اینکه تهدیدش کرده بودن ...پیش یونگی رفت و بهش گفت بعد از خودش حواسش به من باشه بعد که رفت ...دیگه خونه نیامد ...چند روز گذشت و جسدش رو تو خونه خرابه ها پیدا کردند ...
#چرا داداشت رو تهدید کردند؟؟
ات:داداشم وکیل دادگستری بود ...بعد از اینکه تو یه پرونده سخت مافیا برد و تمام شد نفرات مقابل شروع کردند به تهدید کردنش و بالاخره کشتنش ...
#:میدونی کی هست که برادرت کشت ؟؟
ات: نه ..هیچ سرنخی ازش نیست ...ولی میدونم که همون گروه مافیایی برادرم رو کشت
پایان فلش بک *
سمت سئول حرکت کرد ...به ایستگاه پلیس رسید و با وارد شدنش کلی از افسر های کارآموز سمتش اومدند
@آقای پارک
همه پشت سر هم پیشش میامدن و اسمش رو صدا میکردن ...
#بشینید میام پیشتون
همه:چشم!
سمت دفتر رئیس رفت
&به ...آقای پارک ...کاری داشتید ؟؟
#آدرس خونه شخصی به اسم مین یونگی رو میخوام ...
مدیر بعد از اینکه پرونده ها رو نگاه کرد آدرس خونه یونگی رو داد
&بفرمایید ...اتفاقا چند ماه پیش اینجا اومدند و یه پرونده برای گم شدن شخصی به اسم کیم ا.ت میگشت ...
#ممنون
سمت خونه یونگی حرکت کرد بعد از نیم ساعت رسید زنگ آیفون رو زد که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#fake
پارت دوازده
__________
ویو نامجون
_تو کی هستی؟؟
#من؟!...من پارک سوجون هستم ...دنبال کیم ا.ت میگردم که چند روز پیش از خونه من دزدیده شدند و...فکر میکنم باید تو خونه شما باشند
_هه...چرا باید یه نفر که دزدیده شده تو خونه من باشه ؟!...برید بیرون لطفا ...
#...بهتون که گفتم آقای کیم ...طبق چیز هایی که من به دست آوردم ...خانم کیم باید اینجا باشند ...
نگاهی به اطراف انداخت
#مگر اینکه کشتیدش یا...بعد از اینکه ازش استفاده کردید انداختیدش بیرون ...نه؟!
_نه ...من هیچکدوم از این کار ها رو نکردم
#پس یعنی شما خانم کیم رو میشناسید
_اره ...میشناسم
#چه نسبتی داره با شما؟!
_زنمه ...حالا برو بیرون از خونه
سوجون نیشخندی زد و از خونه بیرون رفت ...
بعد از اینکه از عمارت خارج شد لبخندی زد
#تمام شد ...
به گوشیش نگاه کرد
دستگاه ظبط صورت رو دقیقا زیر میز گذاشته بود و صداش رو میشنید
_گفتی ا.ت کجاست ؟!
&خونه آقای مین
#آقای مین؟!
فلش بک به گذشته
ات:من پیش شخصی به اسم مین یونگی زندگی میکردم ...وقتی که خونه آتیش گرفت ...یونگی بهم کمک کرد
#یونگی؟!
ات:آره ....یونگی دوست صمیمی برادرم بود که با هم تو تیم والیبال بودیم ...بعد از اینکه برادرم به طرز عجیبی کشته شد ...یونگی همه جا حواسش به من بود
#کشته شد؟!
ات:برادرم میدونست قراره اون روز بمیره به خاطر اینکه تهدیدش کرده بودن ...پیش یونگی رفت و بهش گفت بعد از خودش حواسش به من باشه بعد که رفت ...دیگه خونه نیامد ...چند روز گذشت و جسدش رو تو خونه خرابه ها پیدا کردند ...
#چرا داداشت رو تهدید کردند؟؟
ات:داداشم وکیل دادگستری بود ...بعد از اینکه تو یه پرونده سخت مافیا برد و تمام شد نفرات مقابل شروع کردند به تهدید کردنش و بالاخره کشتنش ...
#:میدونی کی هست که برادرت کشت ؟؟
ات: نه ..هیچ سرنخی ازش نیست ...ولی میدونم که همون گروه مافیایی برادرم رو کشت
پایان فلش بک *
سمت سئول حرکت کرد ...به ایستگاه پلیس رسید و با وارد شدنش کلی از افسر های کارآموز سمتش اومدند
@آقای پارک
همه پشت سر هم پیشش میامدن و اسمش رو صدا میکردن ...
#بشینید میام پیشتون
همه:چشم!
سمت دفتر رئیس رفت
&به ...آقای پارک ...کاری داشتید ؟؟
#آدرس خونه شخصی به اسم مین یونگی رو میخوام ...
مدیر بعد از اینکه پرونده ها رو نگاه کرد آدرس خونه یونگی رو داد
&بفرمایید ...اتفاقا چند ماه پیش اینجا اومدند و یه پرونده برای گم شدن شخصی به اسم کیم ا.ت میگشت ...
#ممنون
سمت خونه یونگی حرکت کرد بعد از نیم ساعت رسید زنگ آیفون رو زد که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#fake
۹.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.