پارت آخر
ویو تهیونگ
که یوهو دیدم یه دختر فتوکپی برابر اصل میرای رو نیمکت نشسته و گریه می کنه ... برای اینکه مطمئن شم خود میرایه یه نگاهی به دستش انداختم .. چون میرای یه تتو روی انگشت ف*کش تتویه قلب بود .... ب.باورم نمی شه اون میرای بود .... با گریه داد زدم
+ ببببی مممععععررررففففتتتتتتتتت تو که ززززننددددهههه بببوووودددیی چچررراااا نننیییووومممددددی پپپیییشم ( عربده ی همراه با گریه )
_ ت.تهیونگم ؟ ... ته ته ی من ؟ نبینم گریه کنی ؟ ... باشه حق با تو بود من اشتباه کردم ... حالا نمیای بغلم ؟
سریع رفتم بغلش کردم و با خوبی و خوشی زندگی کردیم ....
♡پایان♡
که یوهو دیدم یه دختر فتوکپی برابر اصل میرای رو نیمکت نشسته و گریه می کنه ... برای اینکه مطمئن شم خود میرایه یه نگاهی به دستش انداختم .. چون میرای یه تتو روی انگشت ف*کش تتویه قلب بود .... ب.باورم نمی شه اون میرای بود .... با گریه داد زدم
+ ببببی مممععععررررففففتتتتتتتتت تو که ززززننددددهههه بببوووودددیی چچررراااا نننیییووومممددددی پپپیییشم ( عربده ی همراه با گریه )
_ ت.تهیونگم ؟ ... ته ته ی من ؟ نبینم گریه کنی ؟ ... باشه حق با تو بود من اشتباه کردم ... حالا نمیای بغلم ؟
سریع رفتم بغلش کردم و با خوبی و خوشی زندگی کردیم ....
♡پایان♡
۵.۹k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.