"فیک عشق ناخواسته"
"فیک عشق ناخواسته"
پارت۹
"ویوی ا/ت"
همین جوری جیغ میزدم که در باز شدو دوباره اون اومد. وقتی اومدم نا خوداگاه
ساکت شدم. داشت میومد سمتم که یهویی بیهوش شدم و سیاهی.
"ویوی کوک"
منو که دید ساکت شد. رفتم سمتش که دیدم یهویی بیهوش شد وا من که حتا نزدیکشم نشدم. چرا بیهوش شد. رفتم سمتش دستمو گذاشتم رو گردنش نبضش میزد. نباید بزارم بمیره و گرنه نمیتونم پولو از پدرش بگیرم. بغلش کردم. رفتم تو اتاقمو گذاشتمش رو تخت. زنگ زدم به دکتر مخصوصم.
(مکالمشون)(کتر جین د.ج نشون میدم)
کوک: الو جین
د.ج: اول سلام فرزندم
کوک: اِاِ الان موقعیت ضروری
د.ج: خب حالا چیشده؟
کوک: بیا سریع
د.ج: باش خداحافظ
کوک: خداحافظ...
پارت۹
"ویوی ا/ت"
همین جوری جیغ میزدم که در باز شدو دوباره اون اومد. وقتی اومدم نا خوداگاه
ساکت شدم. داشت میومد سمتم که یهویی بیهوش شدم و سیاهی.
"ویوی کوک"
منو که دید ساکت شد. رفتم سمتش که دیدم یهویی بیهوش شد وا من که حتا نزدیکشم نشدم. چرا بیهوش شد. رفتم سمتش دستمو گذاشتم رو گردنش نبضش میزد. نباید بزارم بمیره و گرنه نمیتونم پولو از پدرش بگیرم. بغلش کردم. رفتم تو اتاقمو گذاشتمش رو تخت. زنگ زدم به دکتر مخصوصم.
(مکالمشون)(کتر جین د.ج نشون میدم)
کوک: الو جین
د.ج: اول سلام فرزندم
کوک: اِاِ الان موقعیت ضروری
د.ج: خب حالا چیشده؟
کوک: بیا سریع
د.ج: باش خداحافظ
کوک: خداحافظ...
۱۰.۳k
۰۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.