من پر از هیچم پر از کفرم پر از شرکم ولی

من پُر از هیچم ، پُر از کفرم ، پُر از شرکم ، ولی
نقطه های روشن ایمان من چشمان توست

در شبستانی که صد سودابه حیران من اند
جام راز آلوده ی چشمان من ، چشمان توست

باز می پرسی که دردت چیست؟ بنشین گوش کن  !
درد من ، این درد بی درمان من چشمان توست
_
#محمد_سلمانی #محمد_سلمانی #سلمانی #سلمانی #شعر #شعر_غزل #ﺷﻌﺮ
دیدگاه ها (۶)

#زمین را عاشقت کردی، #هوا را عاشقت کردیو هر چه بود بین این د...

بخت بازآید از آن در که یکی چون درآیدروی #میمون تو دیدن در #د...

با این همه رقاصه در #دربار امشبرقص تو باید باب میل #شاه باشد...

مرغ سحرناله سرکنداغ مرا تازه‌تر کنزآه شرربار این قفس رابرشکن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط