وقتی تو خدمتکار بزرگ ترین باند مافیا هستی
وقتی تو خدمتکار بزرگ ترین باند مافیا هستی
پارت ۱۵
که یهو یونگی دست ا.ت کشید برد گذاشت داخل ماشین
_یون....(بغض)
+حرف نزن که حصله تو یکی ندارم (داد عصبی)
_باشه
ویو ا.ت
تو راه هیچ حرفی نزدیم و. منم فقط از شیشه به بیرون نگاه میکردم
.....پرش به ۱ ساعت بعد.....
_________________________________
بعد ۱ ساعت به پارتی رسیدیم رفتیم داخل همه چشمشون به ما بود منم استرس داشتم رفتیم پیش رفقای یونگی
همگی باهم =سلام یونگی
+سلام (لبخند)
_یو...یونگی (تعجب)
+چیه چته جن دیدی مگه(سرد)
_تو... تو الان لبخند زدی(ذوق)
+اره مگه ندیده ای
ویو ا.ت
جوابشو ندادم واقعا وقتی لبخند میزد خیلی خوشگل میشد و شبیعه گربه ... چی من دارم چیمیگم اصلا خیلی زشته .....
پارت ۱۵
که یهو یونگی دست ا.ت کشید برد گذاشت داخل ماشین
_یون....(بغض)
+حرف نزن که حصله تو یکی ندارم (داد عصبی)
_باشه
ویو ا.ت
تو راه هیچ حرفی نزدیم و. منم فقط از شیشه به بیرون نگاه میکردم
.....پرش به ۱ ساعت بعد.....
_________________________________
بعد ۱ ساعت به پارتی رسیدیم رفتیم داخل همه چشمشون به ما بود منم استرس داشتم رفتیم پیش رفقای یونگی
همگی باهم =سلام یونگی
+سلام (لبخند)
_یو...یونگی (تعجب)
+چیه چته جن دیدی مگه(سرد)
_تو... تو الان لبخند زدی(ذوق)
+اره مگه ندیده ای
ویو ا.ت
جوابشو ندادم واقعا وقتی لبخند میزد خیلی خوشگل میشد و شبیعه گربه ... چی من دارم چیمیگم اصلا خیلی زشته .....
- ۱۰.۸k
- ۱۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط