پارت 3
پارت 3
#دیانا
ر. خب دیان برو آماده شو بریم😊
ع. عه کجا کجا 🧐
د. قراره با داداشم برم بیرون عسلی 😇
ع. خب منو مهشاد هم میایم🤩
محراب . اگر اینطوریه منو ارسلان هم میاین 😝
ا. اگر اینطوریه منم زنگ میزنم به نیکام هم اونم بیاد🥰
د. مهشاد و محراب و عسل بیاین😂
ا. من اینجا هویجم؟
د. شما خرمگس مارمولکی😂
بچه ها به غیر از ارسی .😂وای دیانا ریدی بهش😂
ا. هر هر هر من با نیکام میرم😒
ک یهو ارسلان رف اتاق
ر. ولی خوب حالشو گرفتیا😂
مهشاد . فک کنم ناراحت شد مارمولک 😂
م. عه عه درست بحرفید درباره مارمولک 😂
ع. خب دیگ بریم آماده شیم😂
رفتیم آماده شدیم
۵۵ میل بعد ......
رضا رانندگی میکرد محراب پیشش نشسته بود ما دخترا هم عقب🙃
#ارسلان
زنگ زدم به نیکا قرار شد بریم پاساژ 🙃💜💙
رسیدم نیکا رو دیدم
ا. سلام عشقم نفسم خوبی؟
ن. اره فداتشم بریم خرید؟
ا. جون بریم 🙃💜
#دیانا
ر. خب دیان برو آماده شو بریم😊
ع. عه کجا کجا 🧐
د. قراره با داداشم برم بیرون عسلی 😇
ع. خب منو مهشاد هم میایم🤩
محراب . اگر اینطوریه منو ارسلان هم میاین 😝
ا. اگر اینطوریه منم زنگ میزنم به نیکام هم اونم بیاد🥰
د. مهشاد و محراب و عسل بیاین😂
ا. من اینجا هویجم؟
د. شما خرمگس مارمولکی😂
بچه ها به غیر از ارسی .😂وای دیانا ریدی بهش😂
ا. هر هر هر من با نیکام میرم😒
ک یهو ارسلان رف اتاق
ر. ولی خوب حالشو گرفتیا😂
مهشاد . فک کنم ناراحت شد مارمولک 😂
م. عه عه درست بحرفید درباره مارمولک 😂
ع. خب دیگ بریم آماده شیم😂
رفتیم آماده شدیم
۵۵ میل بعد ......
رضا رانندگی میکرد محراب پیشش نشسته بود ما دخترا هم عقب🙃
#ارسلان
زنگ زدم به نیکا قرار شد بریم پاساژ 🙃💜💙
رسیدم نیکا رو دیدم
ا. سلام عشقم نفسم خوبی؟
ن. اره فداتشم بریم خرید؟
ا. جون بریم 🙃💜
۱۶.۷k
۰۶ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.