مبتلا گر که شوی بر غم زجرآور عشق
مبتلا گر که شوی بر غم زجرآور عشق
نه دوا هست بر این درد نه درمان دارد
بین این مردم نامحرم و بد غیر از این
چاره ای نیست که او عشق تو پنهان دارد
گاه گاهی نگهی بر دل پر خواهش کن
که به این معجزه، چشمان من عادت دارد
ای که دادی به دلم وعده ی فردا، هشدار
عمر بی حاصل ما روی به پایان دارد
نه دوا هست بر این درد نه درمان دارد
بین این مردم نامحرم و بد غیر از این
چاره ای نیست که او عشق تو پنهان دارد
گاه گاهی نگهی بر دل پر خواهش کن
که به این معجزه، چشمان من عادت دارد
ای که دادی به دلم وعده ی فردا، هشدار
عمر بی حاصل ما روی به پایان دارد
۳.۸k
۱۲ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.