قلدر مدرسه ( پارت ۵ )
[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]
کوک: ربط داره
سوآ: اونوقت چه ربطی مستر
کوک: به تو چه
یونجون: جوری رفتار میکنی امگار دوست پسرشی اخه به تو چه کی با کی چیکار میکنه
کوک: تو مگه دوس پسری اینقد میای سمتش؟
یونجون: به تو چه
// ویو ارا //
ته: قشنگ خوشگذروندینا
ارا: وای خدا این چقد واق واق میکنه
ته: جوابتو میدادما ولی متاسفانه زبون خرهارو بلد نیستم
ارا: کوری ملتو عین خودت میبینی، ببین هی میخوام حرف نزنم نزنمت خودت نمیذاری
معلم میاد همه خفه میشن و میشینیم سر جامون
«زنگ خونه»
خب این زنگ کوفتیم تموم شد
پسرا از جاشون بلند میشن
هوسوک: ته کوک به شلوارتون آدامس چسبیده
تهکوک: چی؟
کوک میره سمت سوآ، ته با حرص میاد بالا سرم و دستشو میکوبه رو میزم
ته: چطور جرئت میکنه به لباسم آدامس بچسبونی دختره هر*زه
ارا: به من چه؟
ته: خودتو نزن به اون راه میدونم کار خودته
ارا: اونوقت علم غیب داری؟
ته: ضایعس
بطری آبشو خالی میکنه روم، جیغ میکشم میزنمش
ته: اخ دختره عوضی
سیلی میزنه بم
دستشو میپیچونم
ارا: بت یاد ندادن دست رو دختر بلند نکنی عوضی؟
ته: عه مگه تو زن نیستی؟ (تیکه، دیگه خودتون منظورو بفهمین )
اینقد حرصم گرف با پا زدم به ...
ارا: مرتیکه عوضی
از شدت درد میوفته زمین
// ویو سوآ //
کوک: نیومده پررو شدی *حرص*
سوآ: عه شلوارت چه خوشگل شده مستر*خنده*
موهامو میگیره
کوک: چطور جرئت کردی همچین غلطی کنی
سوآ: اخخخخخ ای ولم کن مادر جن*ده اههههه
کوک: اسم خودتو رو مادر من نذار
سوآ: اصن کار من نبوده اخخخخ ولم کننننن
کوک: عه راس میگی؟ مگه با بچه دوساله طرفی؟ *حرص*
سوآ: انچنان فرقی هم باهاش نداری
پامو میکوبم وسط پاش از درد میفته زمین تو همین حال یکی از بغلم رد شد هولم داد افتادم روش لبم چسبید به لبش،
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
کوک: ربط داره
سوآ: اونوقت چه ربطی مستر
کوک: به تو چه
یونجون: جوری رفتار میکنی امگار دوست پسرشی اخه به تو چه کی با کی چیکار میکنه
کوک: تو مگه دوس پسری اینقد میای سمتش؟
یونجون: به تو چه
// ویو ارا //
ته: قشنگ خوشگذروندینا
ارا: وای خدا این چقد واق واق میکنه
ته: جوابتو میدادما ولی متاسفانه زبون خرهارو بلد نیستم
ارا: کوری ملتو عین خودت میبینی، ببین هی میخوام حرف نزنم نزنمت خودت نمیذاری
معلم میاد همه خفه میشن و میشینیم سر جامون
«زنگ خونه»
خب این زنگ کوفتیم تموم شد
پسرا از جاشون بلند میشن
هوسوک: ته کوک به شلوارتون آدامس چسبیده
تهکوک: چی؟
کوک میره سمت سوآ، ته با حرص میاد بالا سرم و دستشو میکوبه رو میزم
ته: چطور جرئت میکنه به لباسم آدامس بچسبونی دختره هر*زه
ارا: به من چه؟
ته: خودتو نزن به اون راه میدونم کار خودته
ارا: اونوقت علم غیب داری؟
ته: ضایعس
بطری آبشو خالی میکنه روم، جیغ میکشم میزنمش
ته: اخ دختره عوضی
سیلی میزنه بم
دستشو میپیچونم
ارا: بت یاد ندادن دست رو دختر بلند نکنی عوضی؟
ته: عه مگه تو زن نیستی؟ (تیکه، دیگه خودتون منظورو بفهمین )
اینقد حرصم گرف با پا زدم به ...
ارا: مرتیکه عوضی
از شدت درد میوفته زمین
// ویو سوآ //
کوک: نیومده پررو شدی *حرص*
سوآ: عه شلوارت چه خوشگل شده مستر*خنده*
موهامو میگیره
کوک: چطور جرئت کردی همچین غلطی کنی
سوآ: اخخخخخ ای ولم کن مادر جن*ده اههههه
کوک: اسم خودتو رو مادر من نذار
سوآ: اصن کار من نبوده اخخخخ ولم کننننن
کوک: عه راس میگی؟ مگه با بچه دوساله طرفی؟ *حرص*
سوآ: انچنان فرقی هم باهاش نداری
پامو میکوبم وسط پاش از درد میفته زمین تو همین حال یکی از بغلم رد شد هولم داد افتادم روش لبم چسبید به لبش،
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
- ۹.۳k
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط