شانه هایم تاب زلفت را ندارد پس مخواه

شانه هایم تاب زلفت را ندارد پس مخواه
تخته سنگی زیر پای آبشاری بشکند
کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
دیدگاه ها (۱)

دشنام یا دعای تو در حق من یکی‌ستای آفتاب هر چه کنی ذره‌ پرور...

مزن تیر خطا آرام بنشین و مگیر از خودتماشای شکاری را که از دس...

سپاسگزارم از دوستان خوبم 🙏🙏

وقتی میپرسم چرا انفالو کردی دم از بی عقلی نزنید 😏😏

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط