مرا به روشنایی یک شب شیشه ای پیدا کن

مرا به #روشنایی یک شب شیشه ای #پیدا کن !
در آن هنگام که #دستانم
#امید زیستن را با #تمام وجودش #می فشارد ،
و #چشمانت
که از #آغازِ این خواستن با من #تلاقی می کند .
#من از #رنج های بی واهمه #می ترسم
از #اُمیدهای واهی ؛
از #نگرشِ بین این دو
که #کدام یک را باید #انتخاب کنم؟
#بیا و مرا #دعوت کن
به #روشنایی چشم هایت ،
#جایی میان #بودن و ماندن ،
جایی که #تو را #پیدا کنم
و به #لحظه ای که #دوباره از #تو آغاز شوم...
دیدگاه ها (۱)

بی" #تُو" یک لَـحظه رمقدر #دل و در #جآنم نیسـت ...!❤ بیقرار...

#پـرسـتار... قـرار دل هـای بـی قـرار اسـت کـِ در شـب های #بـ...

اینجا ، هر شب ، شبِ #آرزوهاست ...باورم نمے‌شود که تو مامورِ ...

#قشنگی-زندگیدرست از آون لحظه ای #شروع میشه که سعی میکنیم با ...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط