داستان طنز

داستان طنز

تزکیه

چند مدت پیش حالم خیلی بد بود و دچار افسردگی شدیدی شدم. همه می گفتن برو پیش روانشناس و خودتو درمان کن. ولی هر جا رفتم وضع بدتر شد و روز به روز افسرده تر و نا امید تر می شدم.
به توصیه یکی از آشنایان ، به دیدن یکی از علما رفتیم و ایشون در جواب بنده روی کاغذ نوشتن : فقط ترکیه !!!
باورم نمی شد برام ترکیه رو تجویز کرده باشه ولی با ناامیدی و یاس زیاد، بار و بندیل سفر رو بستم و راهی ترکیه و استانبول و آنتالیا شدم . جاتون خالی خیلی خوش گذشت. اصلا از این رو به اون رو شدم. افسردگی که رفت تازه انگار ده سال جوون تر و شاداب تر شده بودم. بعد چند روز انگار اصلا خودم نبودم. چقدر اونجا توی دلم برای این عالم بزرگوار دعا و ثنا فرستادم.
بعد از برگشت از سفر تصمیم گرفتم برم خدمت این عالم بزرگوار، بعد از سلام و احوالپرسی گفت ماشاالله خیلی روحیه ات عوض شده. می بینم که خیلی سرحال شدی.
گفتم : بله ، از لطف شماست و نسخه خوب شما . عالم بزرگ رو به حاضرین کرد و گفت : درسته. احسنت. تزکیه در دین ما خیلی سفارش شده ، مصداق روشنش همین جوون که با تزکیه نفس و خویشتن داری از پوچی و افسردگی نجات پیدا کرده.
با شنیدن اسم تزکیه اول جا خوردم ولی بعدش خودم رو جمع و جور کردم تا کسی متوجه نشه که چه گافی دادم. خدا رو شکر کمبود یه نقطه ، اثر خوبی توی زندگی من داشته و واقعا حالم رو دگرگون کرده. دستش درد نکنه. به شما هم سفارش می کنم اگر افسرده هستید فقط ترکیه، ببخشید تزکیه.



💜 💜
دیدگاه ها (۴)

اَللهُمَّ غَیّرِسُوءَحالِنابِحُسنِ حالِکَخدایا؛ حال بده مارا...

موهایم فِر نیست تا از پیچ و خم هایِ آن شعر بگوییو من باز در ...

داستان چشم ها داستان عجیبیستبعضی،چشم ها آبرو می برندخصوصا اگ...

‏گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عُقبی چون تو دارم، همه دا...

کاشکی میدیدی من چطور شدم مگه میشه این روزا بخندم حالم خوب با...

سه پارتی (پارت اضافه) (درخواستی) P4

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط