مامانم خیلی زن خوبیه..
مامانم خیلی زن خوبیه..
از اون خوبایی که واسه خودش یه پا خانوم خونس!
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته!!
از اون زنایی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل میندازه و چادرشو سفت تر میگیره!
مامانم خیلی زن خوبیه..
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربونش میره و هی دورش میگرده!
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده..
میگفت طرف دختر خوبیه..
از اونا که تو دانشگاه جز نمره اولاست.
از اونا که ته منطقن و میشه یه عمر زندگیو ساخت باهاشون.
از اونا که حرف نمیزنن همه جا و هر چیزیو نمیگن!
خلاصه که خیلی دختر خوبیه..
وقتی اینا رو تعریف میکرد داداش کوچیکم اخماش تو هم بود!
وقتی ازش پرسیدم چته..با حرص گفت خب آخه چه جوری میشه عاشق همچین دختری شد؟
یه هفته پیش واسه همین داداش کوچیکم رفتیم خواستگاری..
دختری که با سینی چایی اومد داخل شیطنت از چشاش میریخت بیرون...
بوی عطرش کل اتاقو گرفته بود
از اون دختر حاضرجوابا بود که اگه تو یه جمع بود صدای قهقهش همه جا پخش میشد!
که دل داداش کوچیکه منو با همون نگاهای دلرباش برده بود..
داداش کوچیکم میگفت خیلی دختر خوبیه!
میدونی خوبِ آدما با هم فرق میکنه..
مردم به خوب بابام میگن آپدیت نشده..
به خوبِ داداش بزرگم میگن از دماغ فیل افتاده..
به خوب داداش کوچیکم میگن قرتی!
از من میشنوید بگردین دنبال خوب خودتون..
با خوب خودتون زندگی بسازین و زندگی کنین نه خوب مردم که آمار طلاق رو روز به روز نخواین ببرین بالا...
نه داداش من میتونه با یه زن مثل مامانم به تفاهم برسه!
نه بابام با دختر مورد علاقه داداشم به آرامش برسه..
بچسبین به خوب خودتون حتی اگه از نظر بقیه بد باشه...
از اون خوبایی که واسه خودش یه پا خانوم خونس!
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته!!
از اون زنایی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل میندازه و چادرشو سفت تر میگیره!
مامانم خیلی زن خوبیه..
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربونش میره و هی دورش میگرده!
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده..
میگفت طرف دختر خوبیه..
از اونا که تو دانشگاه جز نمره اولاست.
از اونا که ته منطقن و میشه یه عمر زندگیو ساخت باهاشون.
از اونا که حرف نمیزنن همه جا و هر چیزیو نمیگن!
خلاصه که خیلی دختر خوبیه..
وقتی اینا رو تعریف میکرد داداش کوچیکم اخماش تو هم بود!
وقتی ازش پرسیدم چته..با حرص گفت خب آخه چه جوری میشه عاشق همچین دختری شد؟
یه هفته پیش واسه همین داداش کوچیکم رفتیم خواستگاری..
دختری که با سینی چایی اومد داخل شیطنت از چشاش میریخت بیرون...
بوی عطرش کل اتاقو گرفته بود
از اون دختر حاضرجوابا بود که اگه تو یه جمع بود صدای قهقهش همه جا پخش میشد!
که دل داداش کوچیکه منو با همون نگاهای دلرباش برده بود..
داداش کوچیکم میگفت خیلی دختر خوبیه!
میدونی خوبِ آدما با هم فرق میکنه..
مردم به خوب بابام میگن آپدیت نشده..
به خوبِ داداش بزرگم میگن از دماغ فیل افتاده..
به خوب داداش کوچیکم میگن قرتی!
از من میشنوید بگردین دنبال خوب خودتون..
با خوب خودتون زندگی بسازین و زندگی کنین نه خوب مردم که آمار طلاق رو روز به روز نخواین ببرین بالا...
نه داداش من میتونه با یه زن مثل مامانم به تفاهم برسه!
نه بابام با دختر مورد علاقه داداشم به آرامش برسه..
بچسبین به خوب خودتون حتی اگه از نظر بقیه بد باشه...
۳۰.۲k
۱۶ فروردین ۱۴۰۱