استبداد و نابودی دیگری معنابخش
استبداد و نابودی دیگری معنابخش
پل ریکور معتقد بود یکی از مهمترین رنج های روزانه ما از دست دادن میل به زندگی است.ما هر روز که از خواب بیدار می شویم با این پرسش ساده اما بنیادی روبروییم که آیا امروز هم باید مثل روزهای قبل ادامه دهیم و اصولا آیا می توانیم امروز به زندگی ادامه دهیم.
ریکور معتقد بود بهترین راهکار برای بازیافتن میل به زندگی و ادامه دادن آن رفتن به سمت دیگران و آشنا شدن با محصولات و دستاوردهای آنان است.در نگاه ریکور دیگران منبع امید هستند،آنها می توانند با نحوه زندگی خود میل به زیستن را در ما زنده نگه دارند.
این در حالیست که در یک نظام استبدادی، دیگری به جای معنا بخشی و امید آفرینی، نابودگر است. ازین رو، استبداد یعنی نابودی دیگری معنابخش. استبداد با نازا کردن افراد جامعه آنها را از توان همیاری تهی می سازد تا به جای تکیه کردن بر همدیگر به نابودی یکدیگر راضی شوند و تداوم زندگی خود را در مرگ دیگران جستجو کنند.
اما آنچه در این روند اثر گذار می شود خودکامگی در خانه و خانواده و فامیل و ایل وطایفه و کشور است.
شخصیت های محتاج و خریدار غرور ، قدرت ، شهرت و خلاصه بهترین های یخ زده و منجمد که فقط مهره های آن شخصیت باشند و در غیر این صورت زندگی را هم برای خود و هم برای جمع زهر مار و غیر قابل تحمل کنند و شور و شوق و شادی را عمدا از بین میبرند تا گستاخانه آنچه را خود نمی پسندند بر دیگران نیز زهر یا آلوده کنند چنین مستبدانی چه کوچک چه بزرگ تنها دنبال ارضا شدن شخصیت بیمار یا گفته ها و رفتار مریضشان هستند و وای بر حال جامعه که این رفتارها با پشتوانه قدرت ،حمایت عوام، زر و زور هم همراه باشد این اشغال ها خود در پشت پتو های رنگی الیافی هر غلطی را می کنند ودر آشکارا خود را از هر لذت دنیایی و آفریده شده بی نیاز می شمارند و اگر کسی خطایی کند تا بر قدرت و منزلت بنفش آنها نقدی کند در پشت دیوارهای سیاه و سیمانی نقره داغ خواهد شد آنها با تکرار و تکرار جامعه را به سمت نا امیدی هدایت می کنند و شعر و ترانه و بازی و شادی و خنده و امید را از چهره ها می ربایند و حوادث دهشتناک جامعه را تحلیل به منفعت رفتار خود می کنند و سلطان های رنگ شده و آماده ای را برای سلاخی رفتار خود قربانی می کنند و مجدد به رفتار خود ادامه می دهند انگار حجامت کرده باشند با این تفاصیل ان دیگری معنا بخش خود گرفتار زنجیرها و تازیانه های زمان و مکان است که نه تنها خود معنا ده نبوده بلکه دنبال انسان معناده دیگربست
آن فرشته ای که دیگر وجود ندارد #کوپیولیسم #خانیسمی #استبداد #سلطانهای_رنگشده
پل ریکور معتقد بود یکی از مهمترین رنج های روزانه ما از دست دادن میل به زندگی است.ما هر روز که از خواب بیدار می شویم با این پرسش ساده اما بنیادی روبروییم که آیا امروز هم باید مثل روزهای قبل ادامه دهیم و اصولا آیا می توانیم امروز به زندگی ادامه دهیم.
ریکور معتقد بود بهترین راهکار برای بازیافتن میل به زندگی و ادامه دادن آن رفتن به سمت دیگران و آشنا شدن با محصولات و دستاوردهای آنان است.در نگاه ریکور دیگران منبع امید هستند،آنها می توانند با نحوه زندگی خود میل به زیستن را در ما زنده نگه دارند.
این در حالیست که در یک نظام استبدادی، دیگری به جای معنا بخشی و امید آفرینی، نابودگر است. ازین رو، استبداد یعنی نابودی دیگری معنابخش. استبداد با نازا کردن افراد جامعه آنها را از توان همیاری تهی می سازد تا به جای تکیه کردن بر همدیگر به نابودی یکدیگر راضی شوند و تداوم زندگی خود را در مرگ دیگران جستجو کنند.
اما آنچه در این روند اثر گذار می شود خودکامگی در خانه و خانواده و فامیل و ایل وطایفه و کشور است.
شخصیت های محتاج و خریدار غرور ، قدرت ، شهرت و خلاصه بهترین های یخ زده و منجمد که فقط مهره های آن شخصیت باشند و در غیر این صورت زندگی را هم برای خود و هم برای جمع زهر مار و غیر قابل تحمل کنند و شور و شوق و شادی را عمدا از بین میبرند تا گستاخانه آنچه را خود نمی پسندند بر دیگران نیز زهر یا آلوده کنند چنین مستبدانی چه کوچک چه بزرگ تنها دنبال ارضا شدن شخصیت بیمار یا گفته ها و رفتار مریضشان هستند و وای بر حال جامعه که این رفتارها با پشتوانه قدرت ،حمایت عوام، زر و زور هم همراه باشد این اشغال ها خود در پشت پتو های رنگی الیافی هر غلطی را می کنند ودر آشکارا خود را از هر لذت دنیایی و آفریده شده بی نیاز می شمارند و اگر کسی خطایی کند تا بر قدرت و منزلت بنفش آنها نقدی کند در پشت دیوارهای سیاه و سیمانی نقره داغ خواهد شد آنها با تکرار و تکرار جامعه را به سمت نا امیدی هدایت می کنند و شعر و ترانه و بازی و شادی و خنده و امید را از چهره ها می ربایند و حوادث دهشتناک جامعه را تحلیل به منفعت رفتار خود می کنند و سلطان های رنگ شده و آماده ای را برای سلاخی رفتار خود قربانی می کنند و مجدد به رفتار خود ادامه می دهند انگار حجامت کرده باشند با این تفاصیل ان دیگری معنا بخش خود گرفتار زنجیرها و تازیانه های زمان و مکان است که نه تنها خود معنا ده نبوده بلکه دنبال انسان معناده دیگربست
آن فرشته ای که دیگر وجود ندارد #کوپیولیسم #خانیسمی #استبداد #سلطانهای_رنگشده
۴.۸k
۲۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.