you will be yours🍷7
you will be yours🍷7
ویو ات
رفتم اشپز خونه تو کتری اب ریختم گذاشتم رو گاز داشتم سوسیس خورد میکردم که دیدم یکی سرشو گذاشته رو شونم پشمام ریخته بود که برگشتم دیدم جیمینه
ات: عه جیمین داری چیکار میکنی
جیمین:هیچی فقط داشتم می دیدم چی داری درست میکنی
ات:اها
(برگشت که کارشو انجام بده)
جیمین:ات تو دوست پسر داری یا عاشق کسی هستی
ات:نه دوست پسر ندارم عاشق کسیم نیستم (مثل سگ داره دروغ میگه🗿💔)
جیمین:اها دوست صمیمی یا خواهر بردار؟
ات:چرا دارم
جیمین:اسمشون چیه چند سالشونه دختر یا پسر
ات: امم دو تا ابجی دارم جنی و ارا جنی27سالشه و ارا 18 و دوتا داداش سه یون و سوجون سه یون18 سالشه سوجون 20 سالشه یه دونه دوست صمیمی هم دارم لیا وکیله و 25 سالشه
جیمین: مامان بابات چی؟
ات: خوب اممم وقتی 11سالم بود فوت شدن
جیمین: چرا؟
ات(بغض میکنه) خ.. خوب یه اقایی فقطی من از خونه زدم بیرون دیده صورتم کبوده پرسید چی شده منم گفتم بابام زدم و ماجرای خانوادمو براش تعریف کردم و گفتم دوست دارم سریع تر بمیرن و فرداش بر اقر بمب گذاری مردن او اقا لطف بزرگی درحقم کرد(ات گریش میگیره و جیمین بغلش میکنه🗿)
جیمین:هیشششششش باشه باشه گریه نکن ببخشید نباید می پرسیدم(ات از بغلش بیرون میاد لیاقت میخواد🗿🔪)
ات: جیمین تو زن داری اره
جیمین:تو از کجا می دونی
ات:جولیا گفتش بهم
جیمین:اره دارم از شم متنفرم فک کنم جولیا گفته چرا
ات:اره به اجبار خانوادتون ازدواج کردین به اجبار خانوادتونم بچه دار شدین
جیمین:خبرا زود بهت رسیده
ات:اهوم خب چرا دوستش نداری دختره بیچاره گناه داره
جیمین:چرا واقعا یه هر.زه رو دوست داشته باشم ازش متنفرم ریده کل زندگیمو بعد دوسش داشته باشم اومید وارم اون بچه های تو شکمش بمیرن
ات:جیمین اینطوری نگو اون بچه ها چه گناهی دارن
جیمین: کاشکی هیچوقت مافیا نبودم
ات:تو شغلت مافیاس
جیمین:اره بخاطر اینکه دشمنمو بکشم نصف سهام شرکتشو گرفتم
ات:چرا میخوای بکشیش
جیمین:چون مامان بزرگ بابا بزرگمو کشته
ات:من فک میکردم خونه به اون خوبی داری همه ازت حساب میبرن زندگی خوبی داری اما اشتباه فک میکردم
جیمین:هممم اب جوش اومد برش دار بریز رو نودل بیار بخوریم
ات:باشه
(نودلارو اماده کرد اوردم در حال خوردنن)
جیمین: ات سوجو داری بیاری بخوریم اینطوری نمی چسبه
ات:امم چرا سوجون گذاشته بود اینجا الان میارم
(سوجو رو اورد فقط برای جیمین اورد)
جیمین:تو نمیخوری
ات:نه من چیزای الکلی نمیخورم تو بخور
جیمین:اوکی
(نودلارو خوردن تموم شد)......
ویو ات
رفتم اشپز خونه تو کتری اب ریختم گذاشتم رو گاز داشتم سوسیس خورد میکردم که دیدم یکی سرشو گذاشته رو شونم پشمام ریخته بود که برگشتم دیدم جیمینه
ات: عه جیمین داری چیکار میکنی
جیمین:هیچی فقط داشتم می دیدم چی داری درست میکنی
ات:اها
(برگشت که کارشو انجام بده)
جیمین:ات تو دوست پسر داری یا عاشق کسی هستی
ات:نه دوست پسر ندارم عاشق کسیم نیستم (مثل سگ داره دروغ میگه🗿💔)
جیمین:اها دوست صمیمی یا خواهر بردار؟
ات:چرا دارم
جیمین:اسمشون چیه چند سالشونه دختر یا پسر
ات: امم دو تا ابجی دارم جنی و ارا جنی27سالشه و ارا 18 و دوتا داداش سه یون و سوجون سه یون18 سالشه سوجون 20 سالشه یه دونه دوست صمیمی هم دارم لیا وکیله و 25 سالشه
جیمین: مامان بابات چی؟
ات: خوب اممم وقتی 11سالم بود فوت شدن
جیمین: چرا؟
ات(بغض میکنه) خ.. خوب یه اقایی فقطی من از خونه زدم بیرون دیده صورتم کبوده پرسید چی شده منم گفتم بابام زدم و ماجرای خانوادمو براش تعریف کردم و گفتم دوست دارم سریع تر بمیرن و فرداش بر اقر بمب گذاری مردن او اقا لطف بزرگی درحقم کرد(ات گریش میگیره و جیمین بغلش میکنه🗿)
جیمین:هیشششششش باشه باشه گریه نکن ببخشید نباید می پرسیدم(ات از بغلش بیرون میاد لیاقت میخواد🗿🔪)
ات: جیمین تو زن داری اره
جیمین:تو از کجا می دونی
ات:جولیا گفتش بهم
جیمین:اره دارم از شم متنفرم فک کنم جولیا گفته چرا
ات:اره به اجبار خانوادتون ازدواج کردین به اجبار خانوادتونم بچه دار شدین
جیمین:خبرا زود بهت رسیده
ات:اهوم خب چرا دوستش نداری دختره بیچاره گناه داره
جیمین:چرا واقعا یه هر.زه رو دوست داشته باشم ازش متنفرم ریده کل زندگیمو بعد دوسش داشته باشم اومید وارم اون بچه های تو شکمش بمیرن
ات:جیمین اینطوری نگو اون بچه ها چه گناهی دارن
جیمین: کاشکی هیچوقت مافیا نبودم
ات:تو شغلت مافیاس
جیمین:اره بخاطر اینکه دشمنمو بکشم نصف سهام شرکتشو گرفتم
ات:چرا میخوای بکشیش
جیمین:چون مامان بزرگ بابا بزرگمو کشته
ات:من فک میکردم خونه به اون خوبی داری همه ازت حساب میبرن زندگی خوبی داری اما اشتباه فک میکردم
جیمین:هممم اب جوش اومد برش دار بریز رو نودل بیار بخوریم
ات:باشه
(نودلارو اماده کرد اوردم در حال خوردنن)
جیمین: ات سوجو داری بیاری بخوریم اینطوری نمی چسبه
ات:امم چرا سوجون گذاشته بود اینجا الان میارم
(سوجو رو اورد فقط برای جیمین اورد)
جیمین:تو نمیخوری
ات:نه من چیزای الکلی نمیخورم تو بخور
جیمین:اوکی
(نودلارو خوردن تموم شد)......
۱۰.۷k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.