منم اسیر و پریشان ز یار خود محروم

منم اسیر و پریشان ز یار خود محروم.
غریب شهر کسان و ز دیار خود محروم.
بدرد و رنج فرومانده و ز دوا نومید.
نشسته در غم خود و از غمگسار محروم.
گزیده صحبت بیگانگان و نااهلان.
ز قوم و کشور و ایل و تبار خود محرومم.
زروزگار مرا بهره نیست جز حرمان.
مباد هیچکس ز روزگار خود محروم.
ز اه سینه بسوزم اگر شوم نفسی.
ز سیل این مژه سیل بار خود محروم.
ز هر بدی که به من میرسد بتر از آن نیست.
که مانده ام ز خداوندگار خود محروم.
امید هست(عبید)آنکه عاقبت نشوم.
ز لطف و رحمت پروردگار خود محروم

#F


@,,,,D
دیدگاه ها (۱۷)

نیمه شب آمد خیالت، نیمه جانم را گرفتابر دلتنگی دوباره آسمانم...

خیـــلی کم گذاشتی...خیـــلی نبودی...مــــــــــــن امـــــــ...

مهربان ترین سلام ها را...از اینجا که منم...تا دور ترین نقطه ...

.....تورا......تورا در حریر خاطرم پیچیده ام تا آزرده گی خراش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط