قدرت تجسم
قدرت تجسم
زنی را می شناسم که در کودکی همیشه تصور می کرد, بیوه است. سراپا سیاه می پوشید و توری بلند و سیاه بر سر می نهاد.
اطرافیانش تصور می کردند که بسیار باهوش و با نمک است. تا اینکه کودک بزرگ شد و با مردی ازدواج کرد که از جان و دل او را دوست می داشت. اما چندی نگذشت که همسرش از دنیا رفت و زن سالیان سال, لباس سیاه بر تن کرد و تور سیاه بر سر گذاشت. تصور خودش, به صورت یک زن بیوه بر ذهن نا خودآگاهش اثر گذاشته بود و این تصویر سرانجام به مصیبت جانکاهی تبدیل شد و در زندگیش عینیت یافت.
تخیل را قیچی ذهن خوانده اند, این قیچی شبانه روز در حال بریدن تصاویر است. آدمی در ذهن خود تصاویری را می بیند و دیر یا زود در دنیای بیرون با آفریده های ذهنش مواجه می شود.
زنی را می شناسم که در کودکی همیشه تصور می کرد, بیوه است. سراپا سیاه می پوشید و توری بلند و سیاه بر سر می نهاد.
اطرافیانش تصور می کردند که بسیار باهوش و با نمک است. تا اینکه کودک بزرگ شد و با مردی ازدواج کرد که از جان و دل او را دوست می داشت. اما چندی نگذشت که همسرش از دنیا رفت و زن سالیان سال, لباس سیاه بر تن کرد و تور سیاه بر سر گذاشت. تصور خودش, به صورت یک زن بیوه بر ذهن نا خودآگاهش اثر گذاشته بود و این تصویر سرانجام به مصیبت جانکاهی تبدیل شد و در زندگیش عینیت یافت.
تخیل را قیچی ذهن خوانده اند, این قیچی شبانه روز در حال بریدن تصاویر است. آدمی در ذهن خود تصاویری را می بیند و دیر یا زود در دنیای بیرون با آفریده های ذهنش مواجه می شود.
۴۸۵
۲۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.