دیروز و فردا با هم دست به یکی کردند دیروز با خاطراتش مرا

دیروز و فردا با هم دست به یکی کردند، دیروز با خاطراتش مرا فریب داد و فردا با وعده هایش مرا خواب کرد. وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود. کسی هرگز نمی داند چه سازی می زند فردا، چه می دانی تو از امروز، چه می دانم من از فردا، همین یک لحظه را دریاب، که فردا قصه اش فرداست.
دیدگاه ها (۲)

زندگی یعنی:1_اعتماد کردن به احساسات.2_استفاده ازفرصت ها.3_در...

آرزوهای قشنگبر روی لب ها لبخند می نشاند،لبخندهای پر انرژیدل ...

زمان درگذراست مثل برق وبادبکوش که توشه ای زیباباخودبه همراه ...

برای داشتن یه زندگی شاد کافیه چشمات رو ببندیو اون منظره ای ک...

🔰 ادواردو آنیلی ثروتمندترین شهید شیعه جهان پدر و مادرش بیشتر...

ورق روشن وقت

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط