دلم میخواست اونجا که اخوان ثالث میگه:من اينجا بس دلم تنگ استبيا رهتوشه برداريم قدم در راه بیفرجام بگذاريم...روبه روش نشسته بودم و دستامو میزدم زیر چونه هام و با بغض میگفتم:منم همینطور....