کلید را در جمجمهام بچرخان و داخل شو

کلید را در جمجمه‌ام بچرخان و داخل شو
به آغوش اعصابم بیا!
در تاریکی سرم بنشین..
اتاق را بگرد.
و هرچه را که سال هاست پنهان کرده‌ام 
از دهانم بیرون بریز...
پرده‌ها را کنار بزن 
چشم ها را بشکن
و متن را از نقطه‌ای که در آن اسیر شده آزاد کن.
دیدگاه ها (۱)

وَ یک عمر در انتظاریتا بیابی آن را که درکت کند وتو را همان‌گ...

در درونش امیدی را حس می‌کرد،که بی‌رحم‌تر از تمام ناامیدی‌‌‌ه...

تمام آن چیزی که درباره ی تو در سَرم هست.ده ها کتاب میشود اما...

"کجا میشه یک دل سیر گریه کرد؟" اینو گفت و نگاهشو دزدید. اصرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط