کپشن کوتاه
#کپشن_کوتاه
به نام خدا
یک دخت نوجون بود که خیلی شاد و سرزنده بود یک روز حالش بد شد به کسی نگفت تا اخر شب موقع خواب حالش بد شد همین که سرش را روی بالشت گذاشت تشنج کرد سریع خانواده اش بردنش دکتر خانواده دختر خیلی نگران بودن دکتر وقتی ان دختر را معاینه کرد و بیماری دخت را فهمید نمیدانست چگونه به خانواده دخت بگوید که دخترشان تا چند سال دیگه زنده نیست. رفت بیرون اتاق دخت تا به خانواده آن بگوید که دخت فلان بیماری دارد و...
وقتی خانواده دخت فهمیدن خیلی ناراحت شدن گریه میکرد مادر آن دختر ولی بعد از سالها دخت زنده ماند نمرد چگونه؟ مگر میشود زنده بماند؟...
بله میشود یک قلب دیگر برای دخت پیدا شد و اون قلب رو پیوند کردن و...
قلب کسی ک در سینه دخت تپش میزد و بوم بوم میگفت قلب یک دختر دیگر هم سن خودش بود
دخت رفت دیدن خانواده صاحب اصلی قلبش دید آن ها خیلی ناراحت و مادرش خیلی گریه میکند دخت مهربان از ان به بعد با آن خانواده در ارتباط بود و در آینده با پسر آن خانواده ازدواج کرد و شد تک عروس خانواده شوهرش
به نام خدا
یک دخت نوجون بود که خیلی شاد و سرزنده بود یک روز حالش بد شد به کسی نگفت تا اخر شب موقع خواب حالش بد شد همین که سرش را روی بالشت گذاشت تشنج کرد سریع خانواده اش بردنش دکتر خانواده دختر خیلی نگران بودن دکتر وقتی ان دختر را معاینه کرد و بیماری دخت را فهمید نمیدانست چگونه به خانواده دخت بگوید که دخترشان تا چند سال دیگه زنده نیست. رفت بیرون اتاق دخت تا به خانواده آن بگوید که دخت فلان بیماری دارد و...
وقتی خانواده دخت فهمیدن خیلی ناراحت شدن گریه میکرد مادر آن دختر ولی بعد از سالها دخت زنده ماند نمرد چگونه؟ مگر میشود زنده بماند؟...
بله میشود یک قلب دیگر برای دخت پیدا شد و اون قلب رو پیوند کردن و...
قلب کسی ک در سینه دخت تپش میزد و بوم بوم میگفت قلب یک دختر دیگر هم سن خودش بود
دخت رفت دیدن خانواده صاحب اصلی قلبش دید آن ها خیلی ناراحت و مادرش خیلی گریه میکند دخت مهربان از ان به بعد با آن خانواده در ارتباط بود و در آینده با پسر آن خانواده ازدواج کرد و شد تک عروس خانواده شوهرش
۷.۸k
۰۵ دی ۱۴۰۰