حال خوشِ اسفند❤️
اسفند خواهش پسر بچهایست وسط پیاده رو که : ماهی قرمز می خواهم .
شوق زوجیست که در شلوغ ترین عصر شهر به دنبال لباس نامزدی ، مغازه ها را می گردند .
حال خوش دستفروشیست که می تواند چند روزی بی دغدغهی مامورین بساط کند .
قول پدریست به دخترش که : بازار شب عید خوب است ؛ لباس عیدت جور است.
امید یک بیمار سرطانی ست به بهار ؛ به رویش دوباره ی موهایش .
غرغر دخترکی ست که به اجبار مادر باید دستی به سر و روی اتاقش بکشد .
شک و تردید پیچاندن کلاس ها : از بیستم یا بیست و پنجم ؟
اسفند
حس هم آغوشی گربههای روی بام و عطر گندم هایی که کم کم باید سبز شوند .
عطر خوشی است
بوی عیدی بوی کاغذ رنگی
شوق زوجیست که در شلوغ ترین عصر شهر به دنبال لباس نامزدی ، مغازه ها را می گردند .
حال خوش دستفروشیست که می تواند چند روزی بی دغدغهی مامورین بساط کند .
قول پدریست به دخترش که : بازار شب عید خوب است ؛ لباس عیدت جور است.
امید یک بیمار سرطانی ست به بهار ؛ به رویش دوباره ی موهایش .
غرغر دخترکی ست که به اجبار مادر باید دستی به سر و روی اتاقش بکشد .
شک و تردید پیچاندن کلاس ها : از بیستم یا بیست و پنجم ؟
اسفند
حس هم آغوشی گربههای روی بام و عطر گندم هایی که کم کم باید سبز شوند .
عطر خوشی است
بوی عیدی بوی کاغذ رنگی
۸۷.۶k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱