یقاتلعاشق

#ی.قاتل.عاشق
#پارت.دوازدهم
از زبون #رویا


رویا:میشه خفه شی از جلو چشمام
سیلدا:لپتاب عزیزمو بده میرم:>
رویا:نمیدم حالا گمشو
حوری:پول زبون بسته من و بده حداقل
رویا:توهم گمشو میخواستی نگی فاتحه بخون
مبینا:من خودم گم میشم لازم نیست شما بگید-،-
رویا:بچه باادب به تو میگن👼🏻
مبینا:بچه گوزوعم به تو میگن
رویا:راستی الان نباید بریم دفتر؟؟🤔
سیلدا:اماده شو تا بریم
حوری:من رفتم لباسمو بپوشم😶
رویا:تو چرا لب نداری؟؟
مبینا:بی‌فانوص کی خورده لباتو
حوری:من رفتم دوستان اوسکل😬
سیلدا:به‌سلامت
همه رفتن لباساشونو پوشیدن اول لپتابو یه جای خیلی امنی قایم کردم سیلدا پیداش نکنه بعدش لباسامو پوشیدم یه ارایش ملایم کردم پیش بهه سوی دفتر کاراگاهی از اتاق رفتم بیرون بچه‌هاعم حاضر بودن رفتیم سوار ماشین شدیم...
مبینا:گندزدی تو ماشین خوشگلم بیشور😩
حوری:چجوری گندزد
مبینا:بدبخت شوهر ذلیل شده این همه پول و از کجام بیارم بدم😤
سیلدا:اصلا من میرم بمیرم لپتابم دست توعه گوزو😭
رویا:پول دفن و کفنتو نداریم یه چاله میکنیم میندازیمت توش به کسیم‌نمیگیم🙄
سیلدا:مرسی از ابراز احساسات...🤥
حوری:تف تو کله بی‌مغزت که تمام پولامو خرج کردی🤧
مبینا:بچه ها من مزه نمیفهمم فکر کنم کرونا دارم🤒😷🤕
رویا:مزه چی و نفهمیدی دقیقا؟؟
مبینا:الان اب خوردم مزه نداشت
سیلدا:هروقت شاسگولی دیدین از اون‌محل دور شوید بزن کنار پیاده میشم😐
حوری:خوب حالا توعم...


#ادامه.دارد•-•🍓