- شآهزادهٔ
- شآهزادهٔ
یک بآࢪ دیدم یه نفࢪ پیجش پریده بؤد
میگفتش مآ هممون مثل یک خانؤآدة بودیم که تو یه جزیࢪه کوچیک زندگی میکردیم ولی یهو یه روز آب دریآ میاد بالا و اون جزیرهی کوچولو رو نآبود میکنه و مࢪدم دآخلش مجبور شدن برن به جزیره های اطراف ولی صآحب اونجآ تسلیم نشد و رفت یه جزیرهٔ دیگه پیدا کرد و داخلش خونه درست کرد و به آدم هایی که قبلاً داخل جزیرش بودن یکی یکی گفت و هنوز امید داشت که اون آدما دوباره بهش اعتماد میکنن و بࢪمیگردن داستآن ماهم همین جوریه )
جزیرهٔ نابود شدهٔ من @thxxv
*اگه دوباره مسدود نشدم ابدی
یک بآࢪ دیدم یه نفࢪ پیجش پریده بؤد
میگفتش مآ هممون مثل یک خانؤآدة بودیم که تو یه جزیࢪه کوچیک زندگی میکردیم ولی یهو یه روز آب دریآ میاد بالا و اون جزیرهی کوچولو رو نآبود میکنه و مࢪدم دآخلش مجبور شدن برن به جزیره های اطراف ولی صآحب اونجآ تسلیم نشد و رفت یه جزیرهٔ دیگه پیدا کرد و داخلش خونه درست کرد و به آدم هایی که قبلاً داخل جزیرش بودن یکی یکی گفت و هنوز امید داشت که اون آدما دوباره بهش اعتماد میکنن و بࢪمیگردن داستآن ماهم همین جوریه )
جزیرهٔ نابود شدهٔ من @thxxv
*اگه دوباره مسدود نشدم ابدی
۲۷۵.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲