بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست

بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است



#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۱)

در این هستی غم انگیزوقتی حتی روشن كردن یک چراغ ساده «دوستت د...

ای مردمان رد شده از هفت شهر عشقرحمی به ساکنان خَمِ کوچه ها ک...

تمام حرف مجنون یک کلام است“نفس” بی یاد “لیلایم” حرام است

تـا تـو هستـی و غـزل هسـت ،دلم تنها نیست ...

عاشقانه های شبنم

کاش تهران بندر داشت. کنار لنچ مینشستیم و من برایت از شاخ و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط