تو را به جان من،
تو را به جان من،
ای جان من به قربانت!
بگیر دست مرا ،
دست من به دامانت!
میان موج بال زنده مانده ام ،
اما
شکسته کشتی بغضم به دست طوفانت
چه شد که وقت سفر قلبت از تپش افتاد؟
چرا ندید مرا دیده ی هراسانت؟
تو انتظار فراموشی از کسی داری
ُکه در جواب تو زل میزند به چشمانت؟
چقدر دوری از این خسته ،
از خیابان ها
چقدر فاصله مانده ست تا خیابانت؟
بگو چرا گرهی را که دست وا میکرد
گذاشتی که کنون وا کنی به دندانت؟!
مرا دوبار به هم ریخت دلربایی تو
هجوم آمدنت ، رفتن شتابانت ...
#سکوت_عشق
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_لایک_کن
ای جان من به قربانت!
بگیر دست مرا ،
دست من به دامانت!
میان موج بال زنده مانده ام ،
اما
شکسته کشتی بغضم به دست طوفانت
چه شد که وقت سفر قلبت از تپش افتاد؟
چرا ندید مرا دیده ی هراسانت؟
تو انتظار فراموشی از کسی داری
ُکه در جواب تو زل میزند به چشمانت؟
چقدر دوری از این خسته ،
از خیابان ها
چقدر فاصله مانده ست تا خیابانت؟
بگو چرا گرهی را که دست وا میکرد
گذاشتی که کنون وا کنی به دندانت؟!
مرا دوبار به هم ریخت دلربایی تو
هجوم آمدنت ، رفتن شتابانت ...
#سکوت_عشق
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_لایک_کن
۹.۹k
۱۶ بهمن ۱۴۰۰