وی هی ی

ࡃߊ‌ܢܚ݅ࡐ߳ ܟܿوܢܚ݅ی هߊ‌ی ܢܚߊ‌ܥ‌‌ܘ ܭܘ ܢ̣ߊ‌ܢܚ݅ی
زنܥ‌‌ܭَی ܢ̣هࡅ߳ߺߺܙ ܠܢ̣ܟܿنܥ‌‌ ܩࡅ࡙زنܘ
ܟܿࡅ࡙ܠی ܢܚߊ‌ܥ‌‌ܘ
دیدگاه ها (۰)

کمترین مهربانے مے توانـב این باشـבکـہ בر انتهاے شببراے آرامش...

من خانه ام را پر از رنگ می کنمپُر از عطر زندگیگل می خرمنان گ...

خانه قدیمی مادر بزرگ پناه آخر هفته های ما است.از زمانی که زن...

بیا با هم حرف بزنیممثل خورشید تابستان با گل آفتابگردانتو بگو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط