از من اصرار و از او انکار

‏‎از من اصـرار و از او انکار...
‏‎تصدقش که دلش نمی آمد من هم سرما بخورم
‏‎آخـر شب بود و پاییز بود و باران
‏‎من بودم و یار بود و خیابان....
‏‎و حالا
‏‎من مانده امُ
‏‎سرفه هایی که از هـر چیزِ دیگـری بیشتـر می چسبد!

‏‎#علی_قاضی_نظام
دیدگاه ها (۱)

#عمر_ملعون_بنیانگذار_ظلم_به_معصومین«عبدالله، پسر عمربن خطاب»...

مشاهیر مدفون در نجف360پیامبر در شهر نجف دفن هستندحضرت آدم و ...

تو بالکن نشستم...آهنگ داریوش رو گذاشتم و داشتم بهش فکر میکرد...

#ڪربلا کربلا که میری تازه یاد میگیری عاشقی یعنی چی !هق هق شو...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط