با هم حرف زدیم از هرچیز که مرا آزار میداد از هرچیز که
با هم حرف زدیم. از هرچیز که مرا آزار میداد، از هرچیز که او را آزار میداد. نشستیم روبهروی هم، توی چشمهای هم نگاه کردیم و پذیرای دردهای هم شدیم، پذیرای بغضهای پنهان و دلخوریهای کهنهی همدیگر و باهم به دنبال درمان گشتیم. اینبار نه خودخواه بودیم نه در پیِ تایید گرفتن، اینبار فقط برای بازگرداندن آرامش و رضایت خاطر همدیگر تلاش کردیم، حرف زدیم، پذیرفتیم و به پایانی مشترک برای مشکلات و رنجهامان رسیدیم.
حالا آرامم، انگار نجات داده شدهام، انگار بار سنگین چندسالهای را زمین گذاشتهام، انگار خالی شدهام از اندوههایی سمج و کشدار، از مسائل کوچکی که حل نشده باقی ماندهبودند و فضای بزرگی از ذهنم را بیجهت اشغال کردهبودند.
با هم حرف بزنید! مشکلات به مثابه آفتاند به جان ریشههای رابطه، که بیتفاوت اگر رها شوند، ریشه ها را میجوند.
تو شاخههای خشک را میبینی و غمگینی از این حجم خالی و بیبار و برگ و حواست نیست که این نتیجهی بیتوجهیِ تو به ریشههاست و به آفتهایی که دست کم گرفته بودیشان و برای رفع آنها هیچ قدمی بر نمیداشتی؛ بیآنکه بدانی شاخهها همیشه تاوان ریشهها را پس میدهند،
با هم حرف بزنید...
#نرگس_صرافیان_طوفان
۲:۲
#یازده_مرداد_سال_تاریک😉
حالا آرامم، انگار نجات داده شدهام، انگار بار سنگین چندسالهای را زمین گذاشتهام، انگار خالی شدهام از اندوههایی سمج و کشدار، از مسائل کوچکی که حل نشده باقی ماندهبودند و فضای بزرگی از ذهنم را بیجهت اشغال کردهبودند.
با هم حرف بزنید! مشکلات به مثابه آفتاند به جان ریشههای رابطه، که بیتفاوت اگر رها شوند، ریشه ها را میجوند.
تو شاخههای خشک را میبینی و غمگینی از این حجم خالی و بیبار و برگ و حواست نیست که این نتیجهی بیتوجهیِ تو به ریشههاست و به آفتهایی که دست کم گرفته بودیشان و برای رفع آنها هیچ قدمی بر نمیداشتی؛ بیآنکه بدانی شاخهها همیشه تاوان ریشهها را پس میدهند،
با هم حرف بزنید...
#نرگس_صرافیان_طوفان
۲:۲
#یازده_مرداد_سال_تاریک😉
- ۱۰.۲k
- ۱۰ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط