من و تو
من و تو
Part4
ویو کوک
دیدم حالش خوب نیست پس چیزی بهش نگفتم که دیدم خوابیده اخی حتما خیلی خستس پس گذاشتم بخوابه و بیدارش نکردمو تصمیم گرفتم ببرمش بیرون را دور بزنیم
ویو ا. ت
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت ۴ و من هنوز تو ماشین کوکم
کوک: ساعت خواب تنبل خان
ا. ت : من نباید الان خونه باشم
کوک : چرا ولی اخه خیلی خسته بودی دلم نیومد بیدارت کنم
ا. ت: اها خوب الان منو ببر دیگه بیدار شدم
کوک : باشه بریم اول بیرون بستنی بخوریم چون گفتم که کارت دارم ولی جنابالی خوابیدی و نتونستم بگم
ا. ت : باشه ولی زود
ویو ا. ت
داشتیم میرفتیم که کوک دستشو گذاشت روی پاهام و میمالید من که توی شک بودم گفتم
ا. ت: هییی چیکار میکنی یی
کوک: هیششششش قراره بهش عادت کنی
با این حرفش قلبم یخ زد وتو شک بودم
بلاخره یجا پیدا کردیم و نشستیم و ۲ تا معجون سفارش دادیم و تغریبا وسطای خوردن بودیم که........
Part4
ویو کوک
دیدم حالش خوب نیست پس چیزی بهش نگفتم که دیدم خوابیده اخی حتما خیلی خستس پس گذاشتم بخوابه و بیدارش نکردمو تصمیم گرفتم ببرمش بیرون را دور بزنیم
ویو ا. ت
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت ۴ و من هنوز تو ماشین کوکم
کوک: ساعت خواب تنبل خان
ا. ت : من نباید الان خونه باشم
کوک : چرا ولی اخه خیلی خسته بودی دلم نیومد بیدارت کنم
ا. ت: اها خوب الان منو ببر دیگه بیدار شدم
کوک : باشه بریم اول بیرون بستنی بخوریم چون گفتم که کارت دارم ولی جنابالی خوابیدی و نتونستم بگم
ا. ت : باشه ولی زود
ویو ا. ت
داشتیم میرفتیم که کوک دستشو گذاشت روی پاهام و میمالید من که توی شک بودم گفتم
ا. ت: هییی چیکار میکنی یی
کوک: هیششششش قراره بهش عادت کنی
با این حرفش قلبم یخ زد وتو شک بودم
بلاخره یجا پیدا کردیم و نشستیم و ۲ تا معجون سفارش دادیم و تغریبا وسطای خوردن بودیم که........
۱۲.۱k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.