بی تو مگر دیگر برایم حال مانده

بی تو مگر دیگر برایم حال مانده
ای آسمان خواهان تو بی بال مانده

میخواهمت اما نمیدانم کجایی
چون نامه که در حسرت ارسال مانده

تقسیم کرده باخودش تنهایی ام را
آن بطری تنها که در یخچال مانده

از برف تفرش کمتری ؟؟یادت می آید؟؟
از سال پیش این برف تا امسال مانده

دریا نمیخواهد!!تو باشی مردنی نیست
این ماهیِ دلتنگ در گودال مانده

بی تو نمیفهمند مردم بودنم را
این شاهنامه سخت بی نقال مانده

دست خدا پشت و پناهت مصرع من
بیت خودش هرچند در اشغال مانده
دیدگاه ها (۲)

منتظر کسی باش که اگه حتی در ساده ترین لباس بودی حاضر باشه...

دیگر این پنجره بگشای که منبه ستوه آمدم از این شب تنگ...آری، ...

عاقلی بودم به عشق یار دیوانه شدمآشنائی یافتم ازخویش بیگانه ش...

به خودت تکیه کن!به چشمهایت ؛که سنگینیِ هر دردی را سبک می کنن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط