کتاب شاهنامه ابوالقاسم فردوسی تو دستم بود یاد حافظ افتا
کتاب شاهنامه ابوالقاسم فردوسی تو دستم بود. یاد حافظ افتادم.گفتم شعری از مولانا بخونم.سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز .درغگو گرفت، که جان برادر که کار کرد.(.عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم صیف وچه پوشم) شتا
- ۱.۹k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط