بیا هفت سین را از سر بچینیم

بیا هفت سین را از سر بچینیم
سپیدیِ تن و سرخۍِ لبخند
ستاره پاش چشمانۍ ڪه می‌خواست
شود مالِ تو اما ... حیف! هرچند ...

هنوزم با نگاهت اهلۍ ام من
هنوزم بۍ تو این شهرم غریبہ است
هنوزم منتظر ماندم ڪه شاید
بمانۍ پاۍ آن عهدۍ ڪه می‌بست ↓

مرا تا ساق سیب آبۍِ تو
ڪه رنگِ میوه‌هایش بوس مۍ‌شد
و بلدرچینِ تنهاۍِ تنِ ما
همین یلدا ترین ڪابوس مۍ‌شد
دیدگاه ها (۳۵)

ما بر سر آن ڪوچہڪه افتاد گذارت؛یڪ شهرگواه استڪه مردانہ نشستی...

لبخند بزن دلبر، لبخندِ تو شیرین استدارو بہ چہ ڪار آید؟ لبخند...

با خیالت زنده ام ، رویای من تعبیر شودر ڪنارم زندگی کن در ڪنا...

سلام به دوستای خوب ویسگونی .امیدوارم حال دلتون خوب خوب باشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط