حواسمان

حواسمان
به چروک هایِ دور چشم مادرانمان
و لرزش دست های پدرانمان باشد
حواسمان به ترشدن های گاه و بیگـاهِ چشم هایِ کم سو و دلتنگیِ شان باشد
حواسمان باشد آن ها خیلی زود پیــر می شوند
و خیلی زودتر از آنـچه فکـرش را می کنیـم از کنارمان می رونـد....
حواسمان باشد به دلگیـریِ غروب هایِ تنهاییِ شان...
حواسمـان باشد که آن ها تمامِ عمـر حواسشان به مـا، به آرام قد کشیدنمان، نیاز ها وناز هایمان بوده است....
آن ها یک روز آنقدر پیـر میشوند که
حتی اسم هایمان را هم فراموش می کنند....
حواسمان به گرانترین و بی همتا ترین عشق هایِ زندگیمان به "بابا" به "مامان" ها خیلی باشـد
خیلی لطفـا....
#فاطمه_صابری_نیا
#جذاب #زیبا #قشنگ #بینظیر #خاص #هنری #جـمیـݪ‌_رائـع_‌روعــہ‌_ابــداع
دیدگاه ها (۵)

توی ماشین، منتظرم نشسته بودتا دیدمش، خنده روی لبانم نشستو قد...

حتما که نباید دنبالِ مویِ کمند،چشم هایِ رنگی و ته ریشِ مردان...

خدا همیشه چیزهایی که می‌خواستم را وقتی که از او می‌خواسته‌ام...

همیشه اونی که عاشق تره... یکم بیشتر حساسه... یکم زیادتر بغض...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط