ات
ا.ت
سلام
من ا.ت هستم دختری که پدر مادرش ولش کردن منم تمام تلاشمو کردم و الان سر کار خودم هستم من یه وکیلم
یه روز که داشتم از سر کار بر میگشتم
هفت تا بچه کوچولو موچولو دیدم
رفتم سمتشون
ا.ت ببینم خانوادهاتون کجان؟
جین:خاله ما خانواده ای نداریم(بچه گونه _کیوت)
نامجون :میشه تو مارو بزرگ کنی؟(بچه گونه -کیوت)
ا.ت :آخ که من قربون شما برم
معلومه که آره
فقط شما چند سالتونه ؟و اسمتون چیه؟
جین:من جینم و 8سالمه
این نامجونه
نامجون:من 7سالمه
این جیهوپه:اون5 سالشه
اینم شوگاست4 سالشه
جیمین هم3 سالشه
تهیونگ هم 3 سالشه
اما جونگکوک 2 سالشه
یهو اونی که بهش گفتن جونگکوک اومد به دستم چسبید و زد زیر خنده
ا.ت ر:من قربون اون خنده هات بشم
بریم خونه من
جونگکوک رو بغل کردم بقیشون دنبالم میومدن
تاکسی گرفتم و به خونمون رفتیم
سلام
من ا.ت هستم دختری که پدر مادرش ولش کردن منم تمام تلاشمو کردم و الان سر کار خودم هستم من یه وکیلم
یه روز که داشتم از سر کار بر میگشتم
هفت تا بچه کوچولو موچولو دیدم
رفتم سمتشون
ا.ت ببینم خانوادهاتون کجان؟
جین:خاله ما خانواده ای نداریم(بچه گونه _کیوت)
نامجون :میشه تو مارو بزرگ کنی؟(بچه گونه -کیوت)
ا.ت :آخ که من قربون شما برم
معلومه که آره
فقط شما چند سالتونه ؟و اسمتون چیه؟
جین:من جینم و 8سالمه
این نامجونه
نامجون:من 7سالمه
این جیهوپه:اون5 سالشه
اینم شوگاست4 سالشه
جیمین هم3 سالشه
تهیونگ هم 3 سالشه
اما جونگکوک 2 سالشه
یهو اونی که بهش گفتن جونگکوک اومد به دستم چسبید و زد زیر خنده
ا.ت ر:من قربون اون خنده هات بشم
بریم خونه من
جونگکوک رو بغل کردم بقیشون دنبالم میومدن
تاکسی گرفتم و به خونمون رفتیم
- ۲.۶k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط