ارمی فداکار

ارمی فداکار
پارت سوم

از دید شوگا :
اون چیزی آروم میگفت اما با وجود همهمه نتونستم بشنوم
آمبولانس اومد و سوارش کرد و منم همراهش رفتم
باورم نمیشد یکی خودشو برا من فدا کرد
هیچ وقت نمیتونم خودم رو ببخشم حتی اگه خوب شد

فردا ساعت یازده :

از دید یونجی :
اهه این خواب بود چی بود اخخ
چشمامو باز کردم خیلی تار میدیدم نمیتونستم ببینم کجام اما میتونستم به خوبی داد زدنه هانول رو بفهمم که می‌گفت دکتر دکتر
چند باری پلک زدم و تونستم به نور عادت کنم و تاری چشمام از بین رفت اما با کسایی که دورم دیدم تا مرز سکته رفتم
کنارم رو دیدم که هانول بالا سرمه
به هانول گفتم : هانول چشام داره آلبالو گیلاس میبینه یا واقعا اعضای بی تی اس بالا سرمه
همشون بی صدا خندیدن
هانول خنده ای کرد و گفت : آلبالو گیلاس نمیبینی خانوم واقعا اعضای بی تی اسن
اوه شت
این یعنی من واقعا جون شوگا رو نجات دادم
واد...دِ......فا..ک
دستامو طبق عادت همیشم گذاشتم رو موهام و فشار کمی بهشون دادم
لعنتی الان آب میشم که
جیمین با نگرانی لب زد : الان بهتری دردی چیزی نداری ؟
که صدای مردی که انگار دکتر بود اومد : اونا سوالات منه پسره ی کراش همه
همه خندیدیم
ولی حق گفتا
هانول که انگار ذهنم رو خونده باشه گفت : ولی حق میگیناا واقعا کراش همه ست
دکتر : خب شما چطوری دختر فداکار ؟
خندیدم
واقعا انگار برا همه یه لقب مناسبی پیدا کرده
اما من ؟ فک نکنم لایق همچین لقبی باشم
من با صدای گرفته ای همچون خروووس گفتم : خوبم
وای چرا صدام گرفت چرا
گلوم رو صاف کردم
شت داره کم کم آبروم میره جلوشون
دکتر رو کرد به اون هشتا و گفت : هوی شماها چرا یه جوری بالا سرش وایسادین که انگار جوجه اردکین دختر فداکارم مادرتون ؟ خجالت بکشین پاشین برین بیرون چیش بدم اومد زود باشین ببینم وگرنه با دمپایی مامانم میام دنبالتوون زود باشین (فک کنم منظورم رو از دمپایی مامانم فهمیدین نه ؟ مامانای قدیم دمپایی هاشون یه نوع صلاح برای زدن ما بود ) وقتی رفتن شروع کرد معاینه کردن
من : میشه دیگه نگین دختر فداکار ؟
د : چرا ؟
من . چون لیاقت همچین اسمی هم ندارم
د . شوخیت گرفته دختر ؟ اگه یکم بالاتر خورده بود می‌خورد تو قلبت . تازشم همه به اسم دختر فداکار می‌شناسنت توی همه اخبار خبر تویه
من با تعجب گفتم . واقعا ؟

---------------------------------------------------------------------------
خب سلام بچه ها معذرت میخوام دیروز نتم قطع بود لامصب تا الان
اول از همه فیک رو براتون گذاشتم و چون دیروزم نبودم یه پارت دیگه هم میزارم و براتون تا جایی که بشه فعالیت میکنم
دیدگاه ها (۲)

😂😂حمایت فراموش نشه عزیزم

شرط برای گذاشتن :پنج لایک سه کامنت

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔 کیوتا خیلی گشادیم میاد و به زور این...

عشق ممنوع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط