دوست پسر سادیسمی من
𝑁𝑎𝑚𝑒:دوست پسر سادیسمی من🍷
𝑃𝑎𝑟𝑡:20
علامت کوک:_ علامت لارا:+
ویو جیمین
خیلی ترسیدم چون حافظه ی کوک برگشته
و نگرانم که نکنه باز کارش به خودکشی برسه
بگذریم
من با شوگا رفتیم تو اتاق که دیدم
جنگکوک بهوش اومده و به سقف خیره شده
=: جن... جنگ... جنگکوک حالت خ... خوبه؟(ترس و لکنت)
_:(به جیمین نگاه کرد) اره
=: خب خداروشکر
_: نمیدونی لارا کجاست؟
×:(تو دلش) ای لارای بی پدر الان به جنگکوک چی بگیم
وقتی شوگا تو فکر بود جیمین قضیه رو تعریف کرد برای کوک
=: شوگا.... شوگااا.... شوگااااا(آخرشو با داد گفت)
×: ها... بله؟
=: همه چی رو گفتم
×: اها اوک..... وایسا ببینممممم چییییییییییی!
چرا
ادامه دارد..
𝑃𝑎𝑟𝑡:20
علامت کوک:_ علامت لارا:+
ویو جیمین
خیلی ترسیدم چون حافظه ی کوک برگشته
و نگرانم که نکنه باز کارش به خودکشی برسه
بگذریم
من با شوگا رفتیم تو اتاق که دیدم
جنگکوک بهوش اومده و به سقف خیره شده
=: جن... جنگ... جنگکوک حالت خ... خوبه؟(ترس و لکنت)
_:(به جیمین نگاه کرد) اره
=: خب خداروشکر
_: نمیدونی لارا کجاست؟
×:(تو دلش) ای لارای بی پدر الان به جنگکوک چی بگیم
وقتی شوگا تو فکر بود جیمین قضیه رو تعریف کرد برای کوک
=: شوگا.... شوگااا.... شوگااااا(آخرشو با داد گفت)
×: ها... بله؟
=: همه چی رو گفتم
×: اها اوک..... وایسا ببینممممم چییییییییییی!
چرا
ادامه دارد..
- ۶.۱k
- ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط