پارت ۴۴

باشه هرچی دوست داری صدام کن خوبه ؟
پریدم توی بغلش
- جیمی خیلی دوست دارم
+ منم دوست ندارم
- پس از بغلم برو بیرون
+ حرفم کامل نشده بود من دوست ندارم من عاشقتممممممم
و سریع فرار کردم
- وایسا ببینمت
و پشت سرم دویید
ویو کوک
حس می‌کردم توی یه جای خیلی گرم و نرم خوابیدم کمی لای چشمم و باز کردم طبق معمول توی بغل ته قفل شده بودم ولی نکته عجیبش اینجا بود کا من یادم نمیومد دیشب لباس عوض کرده باشم ولی لباسای راحت توی تنم بود پس یعنی ...
سریع خودم و از بغلش کشیدم بیروت و روی تخت نشستم
* تهیونگگگگگ میکشمت
÷ ( تهیونگ از خواب پرید ) چرااااا آخه
* به چه اجازه ای لباسای منو عوض کردی ؟
÷ خودت دیشب اجازه دادی
* من ؟ بابام حتی اجازه عوض کردن لباس منو نداره اونوقت تو ...
نذاشت حرفمو تموم کنم بازم خوابوندم روی تخت
÷ باز جیغ جیغ کنی مثل اوندفعه لپت و گاز میگیرم
ترسیدم ولی من پررو تر از این حرفام
* برای من دست پیش میگیری پس نیوفتی من تو رو امروز ...
که سوزش بدی توی ناحیه لپم حس کردم
* وحشییییی ولم کن
که یهو جیمین وارد اتاقمون شد
+ کوکیییی صب ...
و بقیه حرفش و خورد
دیدگاه ها (۱۳)

هر چه می‌خواهد دل تنگتون بپرسین 😅

شمام پر کنید 😉

پارت ۴۳

😭💔

موضوع:وقتی میخوای لباس عوض کنی...تک پارتی اسمات داره اگه دوس...

پارت ۴۱با حس نوازش های کسی بیدار شدم نفسم تنگ شده بود و داشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط