امشب آنقدر به غم سوء ظن دارم ،
امشب آنقدر به غم سوء ظن دارم ،
که تازیانۀ خاطرات هم ،
از پسِ رام کردنِ اشک های سرکشم بر نمی آید...
چه برسد به شعرهایی که ،
مدام زیرِ قولِ تنهایی شاعر می زنند...
عذر این شعر را بخواه...
شعری که دماغش را از خاطرات تو بالا بکشد ،
بی گمان دستش با هذیانِ عشق در یک کاسه است...
که تازیانۀ خاطرات هم ،
از پسِ رام کردنِ اشک های سرکشم بر نمی آید...
چه برسد به شعرهایی که ،
مدام زیرِ قولِ تنهایی شاعر می زنند...
عذر این شعر را بخواه...
شعری که دماغش را از خاطرات تو بالا بکشد ،
بی گمان دستش با هذیانِ عشق در یک کاسه است...
۱۶۵
۱۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.