برگرد

برگرد..!
نگذار دیر شود ، دل است دیگر . .
شاید دیدی خسته شد از انتظار کشیدن ،
دست کشید از همه چیز !
دیر نیا ‌.
آنقدر دیر نیا که مانند"شهریار" مجبور بشوم بگویم ؛
"آمدی جانم به قربانت ، ولی حالا چرا.." :
دیدگاه ها (۰)

- عشق یعنی :که خیابان به خیابان همه را رد کنیناگهان بر سر یک...

نمی‌دونم کجا بار اول بهم گفتی دوسم داری؛و من بعد از اون مات ...

هر آدمی بالاخره یه جا دست میکشه از توضیح دادناز ثابت کردن خو...

رابطه‌هاتونو جار نزنید، شاید به ظاهر ذوق نشون بدن و تظاهر کن...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟹"بس بود هر چه خود را کوچک کرده بودم ...

حسش میکرد ،با تمام وجود حسش میکرد ، هیچوقت چیزی راجبش نگفت ا...

نام فیکشن: Elarith تعداد پارت‌ها: ۱۵۰ شخصیت‌ها: تهیونگ، جو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط