Part16
(اسلاید اول لباس ا.ت و اسلاید دو لباس لونا)
÷کاش کاش میشد فقط یروز اروم باشیم
_درست میشه فقط صبر کن
÷فهمیدی کار کی بوده
_اتفاقی بوده وگرنـ
÷ته بنظرت باور میکنم
_هوففف نه معلوم نشده اما مطمئنم کار اون عوضیه
÷بادیگاردای عمارتو بیشتر کن و بگو درو قفل کنن
_اما کوک زیاده روی نمیکنی
÷تو فقط کاری که میگم و بکن
_اوکی اما این قضیه زیادی شلوغ شد*زیر لب
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ا.ت. ویو
بعد از اینکه کوک گفت رفتیم بالا و از اونجایی که منم باید سر کوک تلافی میکردم منتظر موندم تا کوک و ته برن و بعدش به لونا گفتم بریم بار اولش گفت نمیام اما بعدش خودشم خواست که بریم اول یـ لباس به لونا دادم و خودمم یـ لباس پوشیدم لباسامون انقد باز نبود اما خب امشب واقعا نیاز داشتم مست کنم رفتیم پایین که بریم بیرون اما در قفل بود اوکی پس با من لج میکنی مستر جئون دارم برات به لونا گفتم از پنجره اتاق میپریم میریم پایین اول که اینو گفتم لونا خندید اما راستش من بیشتر میترسیدم که گیر بیوفتیم اما خب اول رفتیم از انباری نردبون برداشتیم و بعدش من نگهبانی دادم که کسی این دورو ورا نباشه خلاصه به سختی اومدیم بیرون وقتی خلاص شدیم سریع تاکسی گرفتیم و اومدیم بار لونا سفارش داد.......
/ا.تا این کاری که کردیم زیاده روی نبود
+یااا اونی اونهمه مارو اذیت کردن نه مسافرت درست حسابی داشتیم نه ازدواج خوبی اما میدونی من چقد سختی میکشم از همون اولـ
/فک کردی نمیدونم اما از الان بگم کوک بعد از اشنایی با تو کلا عوض شد تو کوک رو نمیشناسی کوک آدم سردیه اصلا نمیدونه احساس چیه انگار یـ ادم دیگه ست فکر کردی من نمیدونستم کوک مافیاعه جونگ کوک از بچگی آدم سرد و خشنی بود همرو اذیت میکرد اون از بچگی به سرد بودن عادت داشت
+لونا برای چی اینارو میگی نمیفهمم برای چی تو..
/ا.تا من جای تو بودم با کوک ازدواج نمیکردم اون واقعا ادم خطرناکیه اون برای اینکع به خواستش برسه هرکاری میکنه قبل از تو قبل تو دوست دختر داشت حتی باهم نامزد کردن اما بخاطر یـ اتفاق ناخواسته ای که از طرف اون دختر افتاد ماه ها کوک اونو زندانی کرد کتکش زد تا 4 روز بهش غذا نداد جوری که اون دختر دیگه جون زندگی کردن نداشت دیگه امیدی نداشت بزور تونستم فراریش بدم میدونی هنوزم دلم برای اون دختر میسوزه که چرا اینهمه زجر کشید از اخرین باری که دیدمش خیلی گذشته اونموقع کوک بچه بود یـ آدم سرد بود اما حداقل جلوی اون شاد بود از اونموقع دیگه نخندید تا تو اومدی ا.ت مطمئنم یروزی همون اتفاقایی که سر اون دختر بیچاره اومد سر توام میاد میدونم عاشقش شدی اما اگه ازش جدا شی بهتره من
.
.
.
.
.
.
.
÷کاش کاش میشد فقط یروز اروم باشیم
_درست میشه فقط صبر کن
÷فهمیدی کار کی بوده
_اتفاقی بوده وگرنـ
÷ته بنظرت باور میکنم
_هوففف نه معلوم نشده اما مطمئنم کار اون عوضیه
÷بادیگاردای عمارتو بیشتر کن و بگو درو قفل کنن
_اما کوک زیاده روی نمیکنی
÷تو فقط کاری که میگم و بکن
_اوکی اما این قضیه زیادی شلوغ شد*زیر لب
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ا.ت. ویو
بعد از اینکه کوک گفت رفتیم بالا و از اونجایی که منم باید سر کوک تلافی میکردم منتظر موندم تا کوک و ته برن و بعدش به لونا گفتم بریم بار اولش گفت نمیام اما بعدش خودشم خواست که بریم اول یـ لباس به لونا دادم و خودمم یـ لباس پوشیدم لباسامون انقد باز نبود اما خب امشب واقعا نیاز داشتم مست کنم رفتیم پایین که بریم بیرون اما در قفل بود اوکی پس با من لج میکنی مستر جئون دارم برات به لونا گفتم از پنجره اتاق میپریم میریم پایین اول که اینو گفتم لونا خندید اما راستش من بیشتر میترسیدم که گیر بیوفتیم اما خب اول رفتیم از انباری نردبون برداشتیم و بعدش من نگهبانی دادم که کسی این دورو ورا نباشه خلاصه به سختی اومدیم بیرون وقتی خلاص شدیم سریع تاکسی گرفتیم و اومدیم بار لونا سفارش داد.......
/ا.تا این کاری که کردیم زیاده روی نبود
+یااا اونی اونهمه مارو اذیت کردن نه مسافرت درست حسابی داشتیم نه ازدواج خوبی اما میدونی من چقد سختی میکشم از همون اولـ
/فک کردی نمیدونم اما از الان بگم کوک بعد از اشنایی با تو کلا عوض شد تو کوک رو نمیشناسی کوک آدم سردیه اصلا نمیدونه احساس چیه انگار یـ ادم دیگه ست فکر کردی من نمیدونستم کوک مافیاعه جونگ کوک از بچگی آدم سرد و خشنی بود همرو اذیت میکرد اون از بچگی به سرد بودن عادت داشت
+لونا برای چی اینارو میگی نمیفهمم برای چی تو..
/ا.تا من جای تو بودم با کوک ازدواج نمیکردم اون واقعا ادم خطرناکیه اون برای اینکع به خواستش برسه هرکاری میکنه قبل از تو قبل تو دوست دختر داشت حتی باهم نامزد کردن اما بخاطر یـ اتفاق ناخواسته ای که از طرف اون دختر افتاد ماه ها کوک اونو زندانی کرد کتکش زد تا 4 روز بهش غذا نداد جوری که اون دختر دیگه جون زندگی کردن نداشت دیگه امیدی نداشت بزور تونستم فراریش بدم میدونی هنوزم دلم برای اون دختر میسوزه که چرا اینهمه زجر کشید از اخرین باری که دیدمش خیلی گذشته اونموقع کوک بچه بود یـ آدم سرد بود اما حداقل جلوی اون شاد بود از اونموقع دیگه نخندید تا تو اومدی ا.ت مطمئنم یروزی همون اتفاقایی که سر اون دختر بیچاره اومد سر توام میاد میدونم عاشقش شدی اما اگه ازش جدا شی بهتره من
.
.
.
.
.
.
.
۱.۰k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.