عشق بی پایان من

پارت ۲:
ویو هارین:
هارین : اروم باش ا.ت یه کاریش میکنیم.
ا.ت :دقیقا چه کاریی؟ میگه نمیتونین برین . گندش بزنن به این شانس یعنی من تو رید.....(عصبانی و ناراحت)
ویو اسکیز:
بنگ چان:اونجا چخبره؟
هان:نمیدونم مثل اینکه نمیزارن اون ۲ تا دختره سوار شن .
بنگ چان :مگه بلیط ندارن؟
(دوستان اینجا ا.ت و هارین یه هودی تنشونه و شلوار بگ😁🤭)
فیلیکس:مثل اینکه میگن هواپیما جا نداره .
هیونجین :بیخیال . اقای کیم(منجر)کی راه میافتیم؟
اقای کیم :نزدیک ۱۰ دقیقه دیگه .
منجر ۲ :اقای کیم میگم بنظرتون اون دو تا دختره که اونجا نشستن (ا.ت و هارین ) برای استف شدن خوب نیستن ؟ خانم جانگ گفت دو نفرو پیدا کنین بنظرم بریم بهشون بگیم با هواپیمای ما بیان تا اخلاقیاتشونم ببینیم و نتیجه بگیریم . نظرت چیه؟
اقای کیم :موافقم فکر خوبیه .
ویو ا.ت :
سرم و تو دستام گرفته بودم و نزدیک بود گریم بگیره انقدر که عصبی بودم که حدودا ۵ دقیقه بعد یه اقای نسبتا قد بلند و درشت هیکل صدام زد .
اقای کیم:ببخشید خانم ؟
ا.ت : بفرمایین .
اقای کیم : میگم که هواپیمای ماهم به امریکا میره اگر فکر میکنین که میخواین میتونین با هواپیمای ما بیاین .
هارین:ببخشید ولی چرا ؟؟
اقای کیم : جریانو براشون تعریف میکنه که نیاز به استف دارن و ......
ا.ت : اگازه بدید ما یذره فکر کنیم بهتون اطلاع میدیم.
اقای کیم :چشم پس من اونجا منتظرتونم




اینم پارت ۲ 🤗🙂
چون تازه شروع کردم امشب ۳ تا پارت براتون میزارم ❤️